زخ تو از نگه گرم خوش جلا گردد
اگرچه نفس از آیینه بی صفا گردد
به شیوه های تو هرکس که آشنا شده است
به حیرتم که دگر با که آشنا گردد
ز حکم تیغ قضا سر نمی توان پیچید
وگرنه کیست ازان آستان جدا گردد؟
ز طاعت است فزون آبروی تقصیرش
نماز هرکه ز نظاره ات قضا گردد
دل از غبار کدورت کمال می گیرد
گهر ز گرد یتیمی گرانبها گردد
به ناله های پریشان امیدها دارم
جدا رود ز کمان تیر و جمع وا گردد
ز فکر دانه مخور زیر آسمان دل خویش
به آب خشک محال است آسیا گردد
یکی شود ز خموشی هزار بیگانه
به یک سخن دو لب از یکدگر جدا گردد
بسا بهار و خزان را که پشت سر بیند
چو سرو هر که درین باغ یک قبا گردد
بهشت نسیه خود نقد می کند صائب
اگر به حکم قضا آدمی رضا گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با بیانی عمیق و نمادین به موضوع عشق، سرنوشت و نقش انسان در آن میپردازد. او میگوید که نگاه گرم و محبتآمیز میتواند حقیقتی را درباره دل و جان انسانها روشن کند، حتی اگر شرایط به ظاهر سخت و ناپسند باشد. شاعر به همبستگی بین عشق و سرنوشت اشاره میکند و میگوید که تنها به حکم تقدیر میتوان از سرنوشت جدا شد. همچنین، او از نارضایتی و درد دل میگوید و تأکید میکند که در زندگی، ناملایمات و مشکلات وجود دارند، اما دل انسان میتواند با امید و عشق دوباره سرزنده شود. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره دارد که در دنیای مادی، ارزش واقعی انسان به اعمال و نیتهای او بستگی دارد و اگر انسان به نعمتهای معنوی رضا دهد، بهشت را در زندگی تجربه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگرچه نگاه تو به دلگرمی و زیبایی میتابد و آن را جلا میدهد، اما نفس (روح) ممکن است از آینهای که خود را در آن میبیند، ناخوشایند و ناپاک به نظر برسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با روشها و سبکهای تو آشنا شده، مرا شگفتزده کرده که او دیگر چگونه میتواند با کسی دیگر آشنا شود.
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند از قدر و سرنوشت خود فرار کند؛ در غیر این صورت، هیچکس نمیتواند از درگاه خداوند دور شود.
هوش مصنوعی: هر که به بندگی و اطاعت بپردازد، آبروی گناهش از بین میرود و مانند نماز او ارزش پیدا میکند؛ زیرا هر کس زیباییهای تو را ببیند و سپس به قضا و سرنوشت دچار شود، در حقیقت به مقام و ارزش تو پی برده است.
هوش مصنوعی: دل زمانی پاک و با صفا میشود که کدورتها و ناراحتیها از آن دور شود، همانطور که گوهر ارزشمندی از گرد و غبار یتیمی و بیسرپرستی، ارزش بیشتری پیدا میکند.
هوش مصنوعی: به سوگواریها و ناامیدیهای زیادی دچار شدهام و آرزو دارم که تیراندازی که امیدهایم را نشانه رفته، از کمان جدا شود و هر چیزی که جمع شده، دوباره پراکنده گردد.
هوش مصنوعی: به خاطر دانه فکر و دغدغههای دنیوی، دل خود را در زیر آسمان خراب نکن. این که بخواهی رویایی یا آرزویی را در دل تجسم کنی، غیرممکن است و مانند این است که بخواهی در آب خشک، آسیابی به حرکت درآوری.
هوش مصنوعی: اگر سکوتی در میان باشد، میتواند باعث شود که هزار بیگانه به یکدیگر نزدیک شوند، ولی با یک سخن ساده، دو نفر ممکن است از هم فاصله بگیرند.
هوش مصنوعی: بسیاری از بهارها و پاییزها را میبیند، مانند سرو بلند که هر کس در این باغ یک لباس زیبا بپوشد.
هوش مصنوعی: اگر آدمی به تقدیر و سرنوشتش راضی باشد، بهشت به او به طور قطعی داده میشود، حتی اگر در ابتدا به صورت وعدهای باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم ز مهر تو چون ذره در هوا گردد
تنم به کوی تو سرگشته چون صبا گردد
مرا تو جان عزیزی، جدا مگرد از من
روا مدار که جان از تنم جدا گردد
اگر تو گوی گریبانِ چو غنچه بگشائی
[...]
ز درد و داغ دل تیره خوش جلا گردد
ز گلخن آینه تار باصفا گردد
یکی هزار کند شوق را جدایی اصل
که قطره سیل شود سوی بحر وا گردد
تو سعی کن که به سعادت رسیدگان پیوند
[...]
به دام عشق هر آن دل که مبتلا گردد
نواله ایست که در کام اژدها گردد
بسان گرد یتیمی به جبههٔ گوهر
کدورت ار گذرد در دلم صفا گردد
به کوی عشق چو پروانه بر حوالی شمع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.