فروغ گوهر دل از سر زبان تابد
صفای باغ ز رخسار باغبان تابد
نمی توان به جگر داغ عشق پنهان کرد
که نور این گهر از روزن زبان تابد
مگر میانجی دیوار جسم برخیزد
که آفتاب تو بر پیشگاه جان تابد
درین زمانه باطل کسی که حق گوید
برای خویش چو منصور ریسمان تابد
اگر چو غنچه مرا صد زبان بود در کام
حجاب عشق تو بر هم گه بیان تابد
به نور عقل نبردیم ره ز خود بیرون
مگر ستاره دیگر ز آسمان تابد
تو گرم جلوه و صائب به خون خود غلطد
که پرتو تو مبادا به این و آن تابد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد
به رنگ شمع ز نور دلم زبان تابد
به درد نکته سراباش! آه از سختی
که نارسیده به درگاه دل عنان تابد
چنانکه آینه تابان شود ز پرتو مهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.