در سر زلف تو مجنون دل فرزانه شود
هرکه پیوست به این سلسله دیوانه شود
حسن را عشق ز آفات بلاگردانی است
شمع را دست حمایت پر پروانه شود
دل اطفال ز سنگ است گران تمکین تر
کس درین شهر به امید که دیوانه شود؟
غم روزی نبود مرغ گرفتار ترا
گره دام، اسیران ترا دانه شود
سالها شد دل صدچاک به خون می غلطد
به امیدی که سر زلف ترا شانه شود
گذرد سرسری از ملک سلیمان چون باد
سر هرکس ز خیال تو پریخانه شود
می پرد چشم دو عالم پی آن طرفه غزال
آشنا تا که به آن معنی بیگانه شود؟
نه چنان است تماشای صنم دامنگیر
که برون ناله ناقوس ز بتخانه شود
هست امید که از دور نیتفد هرگز
گل پیمانه اگر سبحه صد دانه شود
پیش آن کس که ازین نشأه به تنگ آمده است
دم شمشیر شهادت لب پیمانه شود
بی نیازست ز افسون خوشامد دولت
این نه خوابی است که محتاج به افسانه شود
خالی از فکر چو گردید شود دل پر ذکر
تهی از می چو شد این شیشه پریخانه شود
برنخیزد به سبکدستی محشر از جای
هرکه زیر و زبر از جلوه مستانه شود
از غریبی دل ناقوس به فریاد آمد
صائب آن روز که بیرون ز صنمخانه شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دیوانگی ناشی از آن است. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که هر کسی که به این زیبایی توجه کند، دیوانه میشود. عشق به زیبایی نه تنها دل را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه به سنگینی و غم نیز دامن میزند. همچنین، شاعر به امیدهایی که در دل عاشقان هست و مشکلاتی که آنها در عشق تحمل میکنند، اشاره میکند. در نهایت، مضمون شعر بر نیاز به دلتنگی و فراق در عشق تأکید دارد و بر اهمیت محبت و عطوفت در زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هرکسی که به زلف تو نزدیک شود، دلش به دیوانگی میافتد و عقلش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: زیبایی عشق، مانند شمعی است که تحت حمایت و محافظت قرار میگیرد و از آسیبها در امان میماند، مانند پروانهای که به دور آن میچرخد و آن را حفاظت میکند.
هوش مصنوعی: دل کودکان مانند سنگ سنگین است و در این شهر هیچکسی به امید اینکه دیوانه شود (یا دچار محبت شود) در تلاش نیست.
هوش مصنوعی: غم روزی نیست که پرندههای گرفتار شود، دام تو آنها را اسیر میکند و دانهای برایشان فراهم میشود.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که دل زخمی به خاطر عشق تو در غم و اندوه فرو رفته و هنوز امیدوار است که روزی موهای زیبای تو مرتب و آراسته شود.
هوش مصنوعی: مثل بادی که به سرعت از سر زمین ملک سلیمان عبور میکند، هر کسی که از تو خیال کند، فکرش پر از اندیشه و خیال تو میشود.
هوش مصنوعی: چشم دو دنیا به دنبال زیبایی غزالی آشناست، تا اینکه به آن معنا که برای او بیگانه است برسد.
هوش مصنوعی: تماشای معشوق به اندازهای شیفتگی دارد که اگر صدای ناقوس از معبد بتها بلند شود، نمیتواند این احساس را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: امید دارم که از دور، هرگز دل مشغولی ایجاد نشود، حتی اگر گلی که در دست دارم، تبدیل به تسبیحی با صد دانه شود.
هوش مصنوعی: کسی که از زندگی دنیا و مشکلاتش خسته شده است، در برابر شهادت و مبارزه حق، آمادهتر و مشتاقتر میشود.
هوش مصنوعی: او از فریب و زیباییها بینیاز است؛ این خوشبختی و موفقیت او واقعی است و نیازی به داستانسرایی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی دل از تفکر خالی میشود، پر از یاد و ذکر میگردد. همچنان که وقتی این شیشه از شراب خالی شود، مکانش هم خالی و تهی میشود.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند در روز قیامت به آسانی از جایش برخیزد، اگر که تحت تأثیر جلوههای دلانگیز و مستانه قرار گیرد و حالش به هم بریزد.
هوش مصنوعی: دل غریب و تنها با صدای ناقوس به صدا درآمد و به فریاد آمد، در آن روز که دیگر از معبد بتها خارج شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مست من بی خبر از بزم چو در خانه شود
جان به همراهی آن نرگس مستانه شود
دشمن جان خودم پیش تو، ای تیرانداز
دوست نبود که بلا ببیند و بیگانه شود
در تو حیرانست نمی داند نظارگیت
[...]
ز ازل، مرشدما خواست که فرزانه شود
آنقدر عقل کجا داشت که دیوانه شود
به مددکاری این بخت زبون در عرفات
کعبه سازی چو کنم، طرح صنمخانه شود
به خرابی نکشد آنچه ز حق شد آباد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.