چشمه زمزم ما تیغ تو بیباک بود
حلقه کعبه ما حلقه فتراک بود
نیست یک سبزه بیگانه درین وحدتگاه
گر ترا آینه از زنگ دویی پاک بود
گریه بر عقده ما عقده دیگر افزود
گره خاطر عاشق گره تاک بود
حاصل از داغ جنون سینه چاکی داریم
قسمت صبح ز خورشید دل چاک بود
خاکسارانه اگر زیست توانی کردن
چون زمین جامه ات از اطلس افلاک بود
تخم قارون ز دل خاک به صحرا آمد
تا به کی دانه ما در جگر خاک بود؟
عید قربان من بی سر و پا آن روزست
که گریبان من آن حلقه فتراک بود
به خیالی ز وصال تو قناعت کرده است
صائب آن نیست که از هجر تو غمناک بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و اتصال عمیق به معشوق سخن میگوید. چشمه زمزم نماد خلوص و عشق خالص است و کعبه به عنوان نقطه اتصال و وحدت معرفی میشود. او بیان میکند که در این وحدتگاه، هیچ چیز بیگانهای وجود ندارد و تنها عشق و زیبایی حاکم است. شاعر به درد و رنج خود از جدایی اشاره میکند و احساس میکند که غم او تنها بر داغ عشق میافزاید. همچنین به زندگی خاکسارانه و ساده تأکید دارد، اما هنوز عشق را در دل خود زنده نگه میدارد. او با توجه به غمی که از جدایی معشوق به دل دارد، نشان میدهد که وصال را از دست داده ولی همچنان به یاد معشوق است. به طور کلی، شعر به بررسی عمیق احساسات عاشقانه، وحدت و جدایی میپردازد.
هوش مصنوعی: چشمه زمزم ما به تیغی شجاع و بیترس شباهت دارد و گرداگرد کعبه ما مانند رشتهای از فتراک است.
هوش مصنوعی: در این مکان اتحاد، هیچ سبزهای غریبه و جدا وجود ندارد. اگر آینهات از زنگ و کدورت پاک باشد، میتوانی این را ببینی.
هوش مصنوعی: گریه و اندوه ما تنها به شدت مشکلاتمان افزود و دل عاشق همچنان در زنجیر و احتباس باقی ماند.
هوش مصنوعی: از عشق و جنون، در دل جراحتی داریم که نشان از داغ دل ناشی از شوق است. صبح دلنشین را تنها زمانی میتوانیم تجربه کنیم که نور خورشید بر دلهای زخمدار ما بتابد.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی مانند خاک زندگی کنی، به راحتی میتوانی با هر وضعیتی کنار بیایی؛ چرا که وجود تو از دنیای بالا و آسمانی بسیار ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: تخم قارون از دل خاک به صحرا آمده است. تا کی باید دانه ما در دل خاک باقی مانده باشد؟
هوش مصنوعی: روز عید قربان، برای من مانند روزی است که در آن، گرفتار عذاب و بندگی شدم و آن روز برایم بسیار دشوار خواهد بود. در آن روز، اوضاع من به قدری نامناسب است که هیچ قدرتی برای فرار ندارم و به شدت تحت فشار قرار دارم.
هوش مصنوعی: صائب به این نتیجه رسیده است که او میتواند به خیال وصال تو رضایت بدهد و نیازی نیست که از دوری تو ناراحت باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تویی آن صدر که بر پایهٔ قدرت نرسد
به مثل گر سر خصم تو بر افلاک بود
دست در دامن جاه تو زند هرکه ورا
دامن دولتش از دست فلک چاک بود
زهر آسیب زمانه نکند هیچ خلل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.