گنجور

 
انوری

تویی آن صدر که بر پایهٔ قدرت نرسد

به مثل گر سر خصم تو بر افلاک بود

دست در دامن جاه تو زند هرکه ورا

دامن دولتش از دست فلک چاک بود

زهر آسیب زمانه نکند هیچ خلل

هر کرا خدمت درگاه تو تریاک بود

زاستین کرم تست اگر درهمه عمر

دامنی بینی کزگرد فلک پاک بود

پس پسندی ز پسندیده خصالت که سه روز

پای من چون سر بد خواه تو بر خاک بود

چه خبر باشد از لشکر جاهت که درو

به حسب مشرف و عارض دهد باک بود

 
 
 
صائب تبریزی

چشمه زمزم ما تیغ تو بیباک بود

حلقه کعبه ما حلقه فتراک بود

نیست یک سبزه بیگانه درین وحدتگاه

گر ترا آینه از زنگ دویی پاک بود

گریه بر عقده ما عقده دیگر افزود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه