رهرو عشق کی اندیشه منزل دارد؟
کشتی بیجگران چشم به ساحل دارد
موج سد ره طوفان نشود دریا را
دل دیوانه چه پروای سلاسل دارد؟
نیست آیینه ما صاف چو شبنم، ورنه
می توان یافت که هر غنچه چه در دل دارد
گرچه مجنون سخن از محمل لیلی گوید
سخن مردم آگاه دو محمل دارد
نظر از دولت نظاره خود محروم است
قرب بسیار مرا دور ز منزل دارد
نیست مخصوص به خورشید به خون غلطیدن
عشق بسیار ازین طایر بسمل دارد
صائب آن کس که بود با همه کس راست چو شمع
تا دم بازپسین جای به محفل دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و پایداری آن در برابر مشکلات و چالشها صحبت میکند. شاعر به بررسی احساسات و افکار دیوانهوار ناشی از عشق میپردازد و به تضادهای موجود در این احساسات اشاره میکند. او میگوید که عشق نمیتواند به سادگی مانع از طوفانها شود و دل دلدادهای که به آزادی و رهایی میاندیشد، نباید نگران زنجیرهای محدودکننده باشد. همچنین نشان میدهد که هر فردی در درون خود رازهایی دارد و عشق همواره با درد و رنج همراه است. در نهایت، شاعر به صداقت و راستگویی در روابط اشاره میکند و تأکید میکند که باید در تعامل با دیگران صادق و روشندل باشیم.
هوش مصنوعی: عاشقانی که در مسیر عشق هستند، هرگز به فکر مقصد و مقصد نهایی نیستند. مانند کشتیهایی که در دریاها در حال حرکت هستند و هیچ توجهی به ساحل و سرزمین ندارند.
هوش مصنوعی: موج نمیتواند مانع طوفان دریا شود، زیرا دل دیوانه، هیچ نگرانی از زنجیرها ندارد.
هوش مصنوعی: آینه ما به روشنی و پاکی شبنم نیست، وگرنه میتوان فهمید که هر غنچه چه احساساتی در دل دارد.
هوش مصنوعی: هرچند مجنون از وسیلهای که لیلی را حمل میکند سخن میگوید، اما مردم باهوش میدانند که این سخن دو معنا دارد.
هوش مصنوعی: چشم کسی که به نعمت و لطف تو نگاه نکند، از خوشی و فیض تو بی نصیب است و جایگاه من نزد تو بسیار نزدیک است، اما این نزدیکی برای من دور از دسترس به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: عشق فقط مختص به خورشید نیست؛ بسیاری از پرندگان زخمی نیز از همین درد و رنج رنج میبرند.
هوش مصنوعی: انسان شایسته کسی است که با همه افراد به صداقت و راستی رفتار کند، همچون شمعی که تا آخرین لحظه در جمع دیگران میدرخشد و مورد احترام قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد
وز همه ملک جهان مهر تو حاصل دارد
جور و بیداد و جفا کردن و عاشق کشتن
زیبد آنرا که چنین شکل و شمایل دارد
عاشق دلشده را پند خردمند چه سود
[...]
خصم را عقل مقید به تحمل دارد
سیل را ریگ مسخر به تنزل دارد
از ثبات قدم ما دل تیغ آب شود
سیل در بادیه ما خطر از پل دارد
بس که چشمم ز پریشان نظری ترسیده است
[...]
قلم من که سخن با ورق دل دارد
همچو خورشید بسی صفحه ی باطل دارد
بود از شوق خرابات و حرم هر بیتم
لیلی عشوه طرازی که دو محمل دارد!
گر به تعمیر نشد حاجت این دیر خراب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.