هرکه باریک شد از فکر، سخنور گردد
رشته شیرازه جمعیت گوهر گردد
بیش ازین تاب ندارم، به جنون خواهم زد
شانه تا چند در آن زلف، سراسر گردد؟
دیدنش می برد از هوش نظر بازان را
دیده هرکه ز روی تو منور گردد
حسن در هر نظری جلوه دیگر دارد
سخن تازه محال است مکرر گردد
صحبت زنده دلان جو که گرانقدر شود
آب بی قیمت اگر در دل گوهر گردد
چون خس و خار درین بحر سبک کن خود را
تا ترا موج خطر دامن مادر گردد
شوق پروانه ز مهتاب شود بیش به شمع
تشنه تر تشنه دیدار ز کوثر گردد
از قناعت نشود هرکه توانگر صائب
نیست ممکن به زر و سیم توانگر گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تفکر و زیبایی در زندگی میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که هر فردی که در اندیشهاش عمیق شود، میتواند به سخنوری و رهبری جمع بپردازد. او از احساسات و افکار درونیاش صحبت میکند و به سختیهای کنونی خود و علاقهاش به زیبایی و عشق اشاره میکند.
شاعر اعتقاد دارد که هر دیداری زیبایی خاص خود را دارد و سخن جدید نمیتواند تکرار شود. او به ارزش صحبتهای دلسوزان اشاره میکند و میگوید که اگر از خود خالی نشویم، ممکن است در دل دیگران ارزشمند شویم. او همچنین تأکید میکند که انسان باید خود را از مشکلات سبک کند و به عشق و زیباییها بپردازد.
در پایان، شاعر به این نکته میرسد که ثروت مادی نمیتواند افراد را به توانگری واقعی برساند و قناعت و رضایت درونی، کلید خوشبختی است.
هوش مصنوعی: هر فردی که با دقت و تیزبینی فکر کند، قادر به بیان خوب و مؤثر خواهد بود و میتواند موجب پیوستگی و نظم در جمع به مانند گوهر ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: دیگر تاب تحمل ندارم و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، ممکن است به جنون برسم. تا کی باید در آن زلف دلبر غرق کنم؟
هوش مصنوعی: هر کسی که از زیبایی تو آگاه شود، چنان مجذوب و شگفتزده میشود که تمام هوش و حواسش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: زیبایی در هر نگاه رنگ و جلوهای متفاوت دارد و گفتن دوباره یک حرف جدید امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: اگر دلهای زنده و پرشور با هم سخن بگویند، کلامشان ارزشمند و گرانبها خواهد شد، حتی اگر آب در دلشان بیارزش به نظر برسد، میتواند تبدیل به گوهر شود.
هوش مصنوعی: مثل خس و خار در این دریا، خودت را سبک کن تا موج خطر تو را نگیرد و دامن مادر را نلرزانید.
هوش مصنوعی: شوق پروانه به نور مهتاب بیشتر میشود و به شمع هم که حریص است، از دیدار کوثر تشنهتر میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی به قناعت روی نیاورد، حتی اگر ثروتمند باشد، در حقیقت بیخود است. ممکن است به وسیله طلا و نقره ثروتمند شود، اما واقعیترین ثروت در قناعت و رضایت نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایکه خورشید ز رای تو منور گردد
عالم از نفحه خلق تو معطر گردد
خواجه شرق امین الدین صالح که فلک
پیش فرمان تو خم گیرد و چنبر گردد
جرم خورشید اگر از دل تو نور برد
[...]
هرکه را غیبتی از خویش میسر گردد
در مقام ملکش خانه مقرر گردد
جان صافی تو، زآلایش تن، تیره شده ست
هرچه روشن بود، از خاک مکدر گردد
پری و دیوتو، حرص و غضب غالب توست
[...]
اگرم باز ملاقات میسّر گردد
بخت باز آید و ادبار ز من برگردد
گرچه با هم چو منی وصلِ تو از رویِ قیاس
صورتی نیست که در عقل مصوّر گردد
هم بکوشم که به هر گاه که یک روی کنند
[...]
ای که از خاک درت دیده منور گردد
وصف روحت چو کنم، روح معطر گردد
دیده در زیر قدمهات نمی گرید، از آن
که مبادا کف پای تو به خون تر گردد
گوش بگرفت، چو بشنید رقیبت سخنم
[...]
فکر رایت کنم اندیشه منور گردد
یاد خلقت کنم انفاس معطر گردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.