ز سوز عشق داغی بر دل افگار میباید
چراغی بر سر بالین این بیمار میباید
ز لعل آبدار او تمنایی که من دارم
مرا در دست صد انگشتر زنهار میباید
پریشان دارد از صد رهگذر تسبیح، احوالم
مرا شیرازهای از رشتهٔ زنّار میباید
به زهر چشم تنها پاس نتوان داشت خوبی را
گل بیخار را شبنم دل بیدار میباید
زلیخا دامن امید را بیهوده نگشاید
عبیر پیرهن را چشم چون دستار میباید
ز چشم مست دارد عذرخواهی گر ننوشد می
همین سابقی میان میکشان هشیار میباید
چه سود از کارفرمایان ظاهر بیدماغان را؟
که در دل کارفرمایی ز ذوق کار میباید
متاع یوسفی حیف است باشد فرش در زندان
تکلف بر طرف، دیوانه در بازار میباید
به از اشک ندامت نیست صائب هیچ تسبیحی
ترا گر سبحهای از بهر استغفار میباید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل از غم زار و یارش صحبت اغیار میباید
هلاک جان عاشق را همین در کار میباید
به لاف عاشقی نتوان ز خیل عشقبازان شد
جگر پرخون و دل پُردرد و دل افگار میباید
به اندک عشوهٔ لطفی که از یاری کسی خواهد
[...]
گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار میباید
می بیغش به دست آمد گل بیخار میباید
چرا باشند مرغان بهشتی حبس در مکتب
مقام این تَذَروان گوشهٔ گلزار میباید
چو نام دوستی بردی بیفشان از وفا تخمی
[...]
دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
[...]
دگر خلوت به عشرتخانهٔ خمّار میباید
ز وجد صوفیان صد حقه بازار میباید
چنان با عشرت ده روزهٔ بلبل حسد داری
که پنداری در این گلشن گل پربار میباید
خزان جور زلف او دراز افسانهای دارد
[...]
نکویان را عتاب و لطف با هم یار میباید
زبان تلخ با لبهای شکربار میباید
درین بستانسرا چون سرو معشوقی و رعنایی
به قامت راست ناید، شیوهٔ رفتار میباید
نه آسان است جمع آوردن اسباب دلداری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.