خیال او به تدبیر از دل من برنمیآید
که هرگز خارخار از دل به سوزن برنمیآید
اگرنه دور باش ناله مرغ چمن باشد
ازین گلزار یک گل پاکدامن برنمیآید
به همت میتوان زین خاکدان دل را برآوردن
که بیرستم ز قعر چاه بیژن برنمیآید
مکن ای عقل در اصلاح من اوقات خود باطل
که غیر از عشق کار دیگر از من برنمیآید
گذشتم از فلکها تا کشیدم پای در دامن
که میگوید که کاری از نشستن برنمیآید؟
نگردد جامه فانوس نور شمع را مانع
حجاب جسم با دلهای روشن برنمیآید
مشو زنهار بهر جان رهین منت عیسی
که خفاش از خجالت روز روشن برنمیآید
مرا از میکشان بر لاله صائب رشک میآید
که تا می در قدح دارد ز گلشن برنمیآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نفس تا پرفشان است از تو و من برنمیآید
کسی زین خجلت در آتشافکن برنمیآید
زبانم را حیا چون موجگوهر لالکرد آخر
ز زنجیریکه درآب است شیون برنمیآید
حضور دل طمع داری ز تعمیر جسد بگذر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.