کجا داغ جنون را قدر هر فرزانه میداند؟
سمندر نشئهٔ این آتشین پیمانه میداند
جدایی نیست از صیاد صید آشنارو را
کمان او مرا با خویشتن همخانه میداند
مگو حرف از ندامت کاین دل کافرنهاد من
غبار معصیت را صندل بتخانه میداند
تلاش صحبت آیینهرویی میکند شوقم
که جوهر را حجابش سبزه بیگانه میداند
غلطبینی که واقف نیست از ربط دل عاشق
پریشانحالی آن زلف را از شانه میداند
ز دلهای پریشان پرس حال زلف و کاکل را
که مضمون خط زنجیر را دیوانه میداند
نواسنجی که بر شاخ قناعت آشیان دارد
اگر صد عقده میافتد به بالش دانه میداند
شکست خاطر اطفال سنگ راه میگردد
وگرنه راه صحرای جنون دیوانه میداند
منم کز تیرهبختی راه بیرون شد نمییابم
وگرنه دود راه روزن کاشانه میداند
به معنی هرکه دارد آشنایی چون دل صائب
نگاه آشنا را معنی بیگانه میداند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تمایلات عاشقانه و پیچیدگیهای عشق میپردازد. شاعر به شدت به جنون عشق و درک و احساسات عمیق آن اشاره دارد. او میگوید که نیازی به ندامت نیست زیرا دلش با گناه آشنایی دارد. همچنین اشاره میکند که عشق و جدایی رابطهای پیچیده و وابسته است. در انتها، شاعر از تیرهبختی خود و دلتنگیهایش میگوید و اینکه درک و فهم عشق برای هر کسی به آسانی ممکن نیست و ممکن است که دیگران آن را نادرست تعبیر کنند.
هوش مصنوعی: در کجا کسی مانند یک فرد دانا به ارزش درد عشق پی میبرد؟ تنها موجودی که در آتش زندگی میکند، میتواند راز این احساس عمیق را درک کند.
هوش مصنوعی: جدایی از شکارچی وجود ندارد، زیرا تیر کمان او همیشه من را به یاد خودش میاندازد و با من همدل است.
هوش مصنوعی: نمیخواهم از پشیمانی صحبت کنم؛ زیرا دل من، که نادان و کافر است، لکههای گناه را مانند بوی خوش عطر میبیند.
هوش مصنوعی: من با شوق به دنبال بیان زیباییها هستم، اما این زیباییها به خاطر موانع و حجابهای خارجی، مانند سبزه و گیاهان بیربط، پنهان مانده است.
هوش مصنوعی: کسی که به عشق و احساسات عاشق آگاهی ندارد، تصور میکند که پریشانی دل او تنها به خاطر زلفی است که از شانهاش آویزان شده است.
هوش مصنوعی: از دلهای نگران و آشفته بپرسید که حال و وضعیت زلف و موهای زیبا چگونه است، زیرا آنها حالت و مضمون زنجیری که در خط قرار دارد را دیوانهوار تلقی میکنند.
هوش مصنوعی: کسی که بر قناعت و رضایت زندگی میکند، حتی اگر مشکلات زیادی داشته باشد، میداند که چگونه با مشکلاتش کنار بیاید و از آنها عبور کند.
هوش مصنوعی: دل شکسته کودکان، سنگهای مسیر را زیر پا میگذارد و اگر نه، راه بیپایان جنون تنها برای دیوانگان شناخته شده است.
هوش مصنوعی: من از بدشانسیام راهی برای خروج پیدا نکردم و نمیتوانم به آن برسیم، وگرنه دود درون خانهام نشان از روزی است که میشناسم.
هوش مصنوعی: هرکس با معانی و پیوندهای عاطفی آشنا باشد، مانند دل صائب، نگاه کردن به آشنایان را بهطور متفاوتی تجربه میکند و برای او یعنی یک بیگانه.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من راه دینداران ره میخانه میداند
وز این ره هرکه دور، او را ز دین بیگانه میداند
هوای گنج دارد چغد و چندین گرد ویرانه
ازان گردد که جای گنج در ویرانه میداند
زبان کرد از زبانه شمع تا عشاق را خواند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.