نظرگاهی مرا غیر از دل روشن نمی باشد
که هرگز مرغ زیرک غافل از روزن نمی باشد
به عزت مردن از بی اعتباری زیستن خوشتر
چراغ روز را پروایی از کشتن نمی باشد
خمار عیش در خمیازه دارد غنچه گل را
وگرنه خنده شادی درین گلشن نمی باشد
به فریاد آورد آمیزش ناجنس آتش را
ندارد ناله ای تا آب با روغن نمی باشد
فروغ آفتاب و مه نظرها را کند روشن
چراغ خانه دل جز می روشن نمی باشد
مرا مستغنی از تعلیم دارد سینه روشن
به رهبر حاجتی در وادی ایمن نمی باشد
مدارا با گرانان کن که عیسی از سبکروحی
اگر بر آسمان رفته است بی سوزن نمی باشد
به جوهر احتیاجی نیست صائب کوه آهن را
چو دل افتاد محکم حاجت جوشن نمی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.