دل پر آرزو خالی زشور و شر نمی باشد
که گوش امن در دریای بی لنگر نمی باشد
تو از کوتاه بینی ها اجل را دور می دانی
وگرنه غایبی از مرگ حاضرتر نمی باشد
ندارد شکوه ای از تیره بختیها دل روشن
که اخگر را لباسی به زخاکستر نمی باشد
زعرض حال خاموشم که زخم اهل غیرت را
بغیر از لب گزیدن بخیه دیگر نمی باشد
دل آزاده زود از قید هستی می جهد بیرون
سپند شوخ یک دم بیش در مجمر نمی باشد
ز اشک و آه مگسل گر دل خود جمع می خواهی
که این اوراق را شیرازه دیگر نمی باشد
زوصل نوخطان بردار صائب کام دل اینجا
که در فردوس این ریحان جان پرور نمی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شراب بیخودی در شیشه و ساغر نمی باشد
فروغ مهر در فرمان نیلوفر نمی باشد
چراغ طور در فانوس مستوری نمی گنجد
سپند شوخ را آرام در مجمر نمی باشد
در آب چشم می بینند مردم صورت خود را
[...]
دل وارسته را پروای سیم و زر نمیباشد
چو رنگ از رخ پرد محتاج بال و پر نمیباشد
غزالان سر به صحرا دادهٔ رشکند در دورش
ز هم چشمی بلایی در جهان بدتر نمیباشد
نباشد طبع عالیفطرتان را احتیاج می
[...]
دماغ وحشتآهنگان خیالآور نمیباشد
سر ما طایران رنگ زبر پر نمیباشد
خیال ثابت و سیار تا کی خواند افسونت
سلامت نقشبند طاق این منظر نمیباشد
خیالش در دل است اما چه حاصل غیر نومیدی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.