دل پر آرزو خالی زشور و شر نمی باشد
که گوش امن در دریای بی لنگر نمی باشد
تو از کوتاه بینی ها اجل را دور می دانی
وگرنه غایبی از مرگ حاضرتر نمی باشد
ندارد شکوه ای از تیره بختیها دل روشن
که اخگر را لباسی به زخاکستر نمی باشد
زعرض حال خاموشم که زخم اهل غیرت را
بغیر از لب گزیدن بخیه دیگر نمی باشد
دل آزاده زود از قید هستی می جهد بیرون
سپند شوخ یک دم بیش در مجمر نمی باشد
ز اشک و آه مگسل گر دل خود جمع می خواهی
که این اوراق را شیرازه دیگر نمی باشد
زوصل نوخطان بردار صائب کام دل اینجا
که در فردوس این ریحان جان پرور نمی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و آرزوهای ناکام میپردازد. شاعر از دلتنگی و ناامیدی گویایی میکند و به واقعیتهای تلخ زندگی اشاره میکند. او میگوید که دل آرزومند، خالی از شور و شوق است و انسانها به رغم اینکه تلاش میکنند از مرگ فرار کنند، همیشه با آن در تماس هستند. بیان میکند که هیچ چیز نمیتواند دل پرآشوب او را تسکین دهد و ناتوانی در درمان زخمهای عاطفی را به تصویر میکشد. همچنین، شاعر به آزادی و رهایی از قید و بندهای دنیوی اشاره میکند و میگوید که تلاشها و احساساتش بیفایدهاند و در نهایت، امید و خوشبختی در این دنیا وجود ندارد. او از زندگی و از دست رفتن آن میگوید و حسرت میخورد بر چیزهایی که دیگر در دسترس نیستند.
هوش مصنوعی: دل پر امید و آرزو نمیتواند از شور و هیجان خالی باشد، مانند اینکه گوشهای امن در دریایی بیلنگر پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: تو به خاطر دیدگاه محدودت فکر میکنی که میتوانی اجل را دور نگهداری، در حالی که هیچ چیزی به اندازه مرگ نمیتواند به ما نزدیکتر باشد.
هوش مصنوعی: دل روشن از بدبختیها شکایتی ندارد، چون دلی که به یاد میسوزد، همچون ذغال است که هیچ لباس و زیبایی از خاکستر برنمیدارد.
هوش مصنوعی: من در سکوت خود، درد و زخمهای ناشی از غیرت را بیان میکنم، اما راهی برای درمان آن جز گاز گرفتن لب ندارم.
هوش مصنوعی: دل آزاد به سرعت از محدودیتهای وجودی رهایی مییابد و همچون آتش زبانههای شاداب، فقط برای لحظهای در آتش میسوزد و نمیتواند در آن بماند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دل جمع و آرامی داشته باشی، از گریه و شکایت خودداری کن؛ زیرا این لحظات و احساسات دیگر نمیتوانند نظم و سامان ببخشند.
هوش مصنوعی: ای نوخاستان، در اینجا از میوههای شیرین بهره ببرید، چون در این باغ پر از گل و خوشبو، هیچ چیز دیگری برای دلخوشی پیدا نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شراب بیخودی در شیشه و ساغر نمی باشد
فروغ مهر در فرمان نیلوفر نمی باشد
چراغ طور در فانوس مستوری نمی گنجد
سپند شوخ را آرام در مجمر نمی باشد
در آب چشم می بینند مردم صورت خود را
[...]
دل وارسته را پروای سیم و زر نمیباشد
چو رنگ از رخ پرد محتاج بال و پر نمیباشد
غزالان سر به صحرا دادهٔ رشکند در دورش
ز هم چشمی بلایی در جهان بدتر نمیباشد
نباشد طبع عالیفطرتان را احتیاج می
[...]
دماغ وحشتآهنگان خیالآور نمیباشد
سر ما طایران رنگ زبر پر نمیباشد
خیال ثابت و سیار تا کی خواند افسونت
سلامت نقشبند طاق این منظر نمیباشد
خیالش در دل است اما چه حاصل غیر نومیدی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.