لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
صائب تبریزی

فروغ حسن یار از چهره گلزار پیدا شد

درین گلزار آخر یک گل بی خار پیدا شد

زچشم بد خدا آن خط مشکین را نگه دارد

که از هر حلقه اش انگشتر زنهار پیدا شد

سراپا چشم شو تا دامن دولت به دست آری

به خاب ناز رو چون دولت بیدار پیدا شد

محک از کارهای سخت باشد شیرمردان را

به مردم جوهر فرهاد در کهسار پیدا شد

مسلمان می شمردم خویش را، چون شد دلم روشن

ز زیر خرقه ام چون شمع صدزنار پیدا شد

مرا صائب به فکر کار عشق انداخت بیکاری

عجب کاری برای مردم بیکار پیدا شد!

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
هلالی جغتایی

شب هجران رسید و محنت بسیار پیدا شد

بیا، ای بخت، کاری کن، که ما را کار پیدا شد

بکنج عافیت، می خواستم، کز فتنه بگریزم

بلای عشق ناگه از در و دیوار پیدا شد

جگر خونست، ازان این گریه خونین پدید آمد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه