تلاش نام داری چون نگین تن در سیاهی ده
که این داغ از جبین نامداران برنمی خیزد
زفیض چشم تر چون رشته در گوهر نهان گشتم
که می گوید گهر از چشمه ساران برنمی خیزد؟
چه سازد سعی دهقان چون زمین افتاد ناقابل؟
به می خشکی زطبع سبحه داران برنمی خیزد
چنان افسرده شد هنگامه اهل جهان صائب
که گلبانگ نشاط از میگساران برنمی خیزد
غبار من زسیل نوبهاران برنمی خیزد
چو من افتاده ای از خاکساران بر نمی خیزد
به یک پیمانه سرشار می بازم دو عالم را
چو من دریادلی از خوش قماران برنمی خیزد
به هویی می توان افلاک را زیر و زبر کردن
جوانمردی زسلک خرقه داران بر نمی خیزد
شود چون خرمن گل روزی آتش، گرانجانی
که چون شبنم سبک از لاله زاران برنمی خیزد
سپند خام بیجا در میان می افکند خود را
درین محفل صدا از بیقراران برنمی خیزد
به همت می توان طی کرد این دشت پر آتش را
جگرداری میان نی سواران برنمی خیزد
ندارد پرده انصاف گوش باغبان، ورنه
چو من رنگین نوایی از هزاران برنمی خیزد
به خون سایه خود پنجه رنگین می کنم چون گل
به خشم من پلنگ از کوهساران برنمی خیزد
تلاش نام داری چون نگین تن در سیاهی ده
که این داغ از جبین نامداران برنمی خیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات و تفکرات شاعر در مورد تلاش و مصائب زندگی میپردازد. شاعر از تلاش و کوشش در زندگی سخن میگوید و میگوید که گاهی اوقات این تلاشها به نتیجه نمیرسند و نمیتوانند اثرگذاری لازم را داشته باشند. او به طرز تلخی از ناکامیها و ناامیدیها سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که برخی انسانها و اعمالشان نیاز به دقت و توجه بیشتری دارند. در نهایت، شاعر به قدرت عاطفی و دردهای درونی خود اشاره کرده و تأکید میکند که احساسات و تجربیاتش او را از دیگران متمایز میسازد.
هوش مصنوعی: اگر تو در تلاش و کوشش باشی، مانند نگینی در میان تاریکیها درخشان میشوی. این نشان و اثر، تنها از پیشانی بزرگمردان برنمیآید و همت و تلاش توست که آن را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: بخاطر اشک چشم، مانند رشتهای در درون گوهر پنهان شدم. چه کسی میگوید که گوهر از چشمههای جاری برنمیخیزد؟
هوش مصنوعی: دهقان چه میتواند بکند وقتی که زمینش به ناچیزی افتاده است؟ میگفتن که روح خشک کسانی که به ریاضتهای دینی مشغولند، از سرشت خود آنها جان نمیگیرد.
هوش مصنوعی: در جو جامعه، به قدری غم و ناامیدی حاکم شده است که حتی صدای شاداب و سرخوشی از مینوشان هم بلند نمیشود.
هوش مصنوعی: غبار و گرد و غبار من از هوای بهار بلند نمیشود، همانطور که فردی که از جمع مردم عادی به زمین افتاده، دوباره بلند نمیشود.
هوش مصنوعی: به خاطر یک لیوان پر از شراب، دنیا را رها میکنم؛ زیرا کسی به مانند من که لبریزو شجاع باشد، از این خوشگذرانیها دست نمیکشد.
هوش مصنوعی: با یک فریاد میتوان جهان را تحتالشعاع قرار داد، اما شجاعت و دلآوری از افرادی که فقط به ظاهر و پوشش خود افتخار میکنند، برنمیخیزد.
هوش مصنوعی: وقتی روزی آتش بر خرمن گلها بیفتد، سنگینی این آتش مانند گرانجانی است که به آرامی و نرمی، همچون شبنم از لالهزارها برنمیخیزد.
هوش مصنوعی: در این محفل، شخصی بیدلیل و بدون هدف حضور دارد و صدایی از کسانی که مضطرب هستند به گوش نمیرسد.
هوش مصنوعی: با اراده و تلاش میتوان از این بیابان سوزان عبور کرد، اما شجاعت و دلیری در میان سوارکاران نایافت میشود.
هوش مصنوعی: باغبان در پس پرده انصاف، بیتوجه است؛ وگرنه صدایی رنگین و زیبا، مانند صدای من، از هزاران میتواند بلند شود.
هوش مصنوعی: زمانی که عواطف و احساسات من را بیان میکنم، مانند گل که به رنگ خون درمیآید، پلنگ در برابر خشم من از بالای کوهها ترسیده و جرات نمیکند حرکت کند.
هوش مصنوعی: تلاش کن تا نام بزرگی به دست آوری، زیرا این زینت در دنیای پرافتخار تنها بر جبهههای نامآوران نمایان میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه شد یا رب که ابر نوبهاران برنمی خیزد؟
رگ موجی ز جام میگساران برنمی خیزد؟
مگر دارد نشانِ بوسه لعلِ آبدارِ او
که نقشی از نگین نامداران برنمی خیزد؟
ز چشم سرمه آلودش سیه شد روزگار ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.