فرنگیطلعتی کز دین مرا بیگانه میسازد
اگر در کعبه رو میآورد بتخانه میسازد
گهر بخشند مردان در عوض سنگ ملامت را
به پیری میرسد طفلی که با دیوانه میسازد
چراغ حسن را دست دعا فانوس میگردد
خموشی نیست شمعی را که با پروانه میسازد
ز حیرانی به جا مانده است دل در سینهام، ورنه
کجا با دانه تفسیده هرگز دانه میسازد؟
مسنج ای بلبل شوریده عشق خویش را با من
که بوی گل ترا مست و مرا دیوانه میسازد
نمیدانم گل از میخانه حسن که میآید
که کار صد چمن بلبل به یک پیمانه میسازد
ندارد این قدر استادگی تعمیر احوالم
مرا زیر و زبر یک جلوه مستانه میسازد
خرد چون کودکان با خاکساری الفتی دارد
وگرنه عشق کی با کعبه و بتخانه میسازد
اگر خواهی فلک را مهربان ترک فضولی کن
که سازش میهمان را زود صاحبخانه میسازد
نماند حسن بیعاشق که شمع آتشینجولان
چو بیپروانه شد فانوس را پروانه میسازد
نباشد خنده بیگریه باغ آفرینش را
که گل در نوبهاران اشک شبنم دانه میسازد
ز گردش مشت خاک بیقرار من نمیماند
اگر چرخ از گلم تسبیح یا پیمانه میسازد
خط پاکی است گمنامی ز کلفت گوشهگیران را
سیاهی در نگین نامداران خانه میسازد
به روی هم نهادن دست میزیبد فقیری را
که کار عالمی از همت مردانه میسازد
نبستم گرچه طرفی در حیات از زلف مشکینش
همان امیدواری استخوانم شانه میسازد
نه آن عقده است دل کز دست و دندان واتواند شد
کلید چاره را این قفل بیدندانه میسازد
من و بیگانگی از آشنایان جهان صائب
که وحشت آشنا را معنی بیگانه میسازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی عشق و ارتباط انسان با مسائل مختلفی چون دین، زیبایی، دیوانگی و زندگی پرداخته است. شاعر به بیگانه بودن با دین و ناهماهنگی آن با عشق و زیبایی اشاره میکند و تأکید میکند که عشق قادر است انسان را از حالت خمودی به حالت شوق و زندگی بکشاند. او به تضادهای زندگی و احساساتی چون گریه و خنده، و دوگانگی عشق و عدم عشق میپردازد و میگوید که عشق نمیتواند از دیانت و نمادهای آن جدا شود. همچنین، شاعر اشاره میکند که زیبایی و عشق همواره با یکدیگر در تناسب هستند و برای ایجاد زندگیین واقعی باید به عمق عشق و روابط انسانی توجه کرد. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید دارد که انسان همواره در جستجوی معنا و آشتی با خود و دیگران است.
هوش مصنوعی: وجود شخصی با ظاهری فرنگی، دینی که به آن اعتقاد دارم را به بیگانگی میکشاند. اگر او به کعبه نزدیک شود، به جای آنکه احترام آورد، محلی برای پرستش بتها میسازد.
هوش مصنوعی: مردان نیکوکار در برابر سنگهای ملامت، سرمایهای میدهند. در سن پیری، بچهای به کسی میرسد که با دیوانهای همنوا شده است.
هوش مصنوعی: دعا و طلب از خداوند، مانند چراغ روشنی بخش است که در دلها را روشن میکند. وقتی عشق و محبت وجود داشته باشد، دیگر سکوت و خاموشی معنایی ندارد؛ شمعی که با پروانه عشق میورزد، خاموش نخواهد شد.
هوش مصنوعی: دل من از سردرگمی و حیرت پر شده است، وگرنه هیچ وقت دانهای که خراب شده باشد، نمیتواند همچون دانه تازهای رشد کند و با آن ترکیب شود.
هوش مصنوعی: بلبل عاشق، در دلش عشق را با من در میان نگذار، زیرا عطر گل تو هم مرا مست میکند و هم دیوانه.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه چیزی از میخانه زیبایی به وجود میآید که به یک جرعه از آن، کار و حال صد گل و بلبل را دگرگون میکند.
هوش مصنوعی: این وزن سنگین تحمل و تغییر حال من را ندارد و فقط با یک جلوه خیرهکننده، همه چیز را در هم میریزد.
هوش مصنوعی: خرد مانند کودکان، با فروتنی و تواضع رفتار میکند و اگر نبود این تواضع، عشق هیچ وقت نمیتوانست ارتباطی با مکانهای مقدس و بیاحترامی مانند کعبه و بتخانه برقرار کند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی آسمان با تو مهربان باشد، از دخالت در کار دیگران دست بردار؛ زیرا این کار باعث میشود که مهمان بهسرعت صاحبخانهاش شود.
هوش مصنوعی: زیبایی هرگز بدون عشق نمیتواند باقی بماند. همانطور که شمعی که نورش را به نمایش میگذارد، بدون پروانهای که دورش بچرخد معنایی ندارد، در واقع زیبایی نیاز به عاشقی دارد تا به حقیقت خود برسد.
هوش مصنوعی: در باغ آفرینش، خنده و شادی بدون گریه و اندوه وجود ندارد، چرا که گلها در فصل بهار از اشک شبنم، دانه میسازند.
هوش مصنوعی: از چرخش و تغییرات زندگی و سرنوشت من، چیزی باقی نمیماند، اگر زندگی فقط به ابزارهایی مانند تسبیح یا پیمانه بسنده کند.
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که آدمهای ناشناس و فراموش شده، بهگونهای به زندگی افراد مشهور و برجسته تاثیر میگذارند. در واقع، آنها میتوانند با وجود کمتوجهی عمومی، بر روی شهرت یا اعتبار کسانی که در مرکز توجه هستند، اثر بگذارند وگاهی حتی سایهای از تاریکی بر آنها بیفکنند.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای آن است که فردی فقیر و نیازمند با همت و تلاش میتواند کارهای بزرگی انجام دهد. در واقع، اگر او دست بر هم نهد و به کوشش و تلاش خود ادامه دهد، میتواند مانند یک فرد ثروتمند به موفقیتهای بزرگ دست یابد.
هوش مصنوعی: هرچند با زلف مشکین او، زندگیام به سمت امید و آرزو نمیرود، اما همین زلف به استخوانم قوت و استحکام میبخشد.
هوش مصنوعی: دل از دست و دندان نتواند گرهای را باز کند، چون این قفل بیدندانه را فقط میتوان با چارهای دیگر گشود.
هوش مصنوعی: من و احساس دوری از آشنایان این دنیا، که ترس از آشنا باعث میشود آنها را برایم بیگانه جلوه دهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هوای کوی او آوارهام از خانه میسازد
فسون او پدر را از پسر بیگانه میسازد
صلاحم عشق شد کفرم یقین انکار ایمانم
محبت کعبه ویران میکند بتخانه میسازد
قلم در اختیار اوست من چون نقش موهومم
[...]
خرد، دارالشفا و جهل، محنتخانه میسازد
خراب مستیام، کاین هردو را ویرانه میسازد
چنان شایستهٔ عشقم که بعد از سوختن، گردون
ز خاکم بلبل، از خاکسترم پروانه میسازد
دو روزی یاریت گشتم، مذاقم بیحلاوت شد
[...]
به داغی عشق کار مردم دیوانه میسازد
خوش آن ساقی که کار بحر از پیمانه میسازد
زبان برق عالمسوز کوتاه است از ان خرمن
که از بهر دهان مور قفل از دانه میسازد
ز همکاری بلایی نیست بدتر اهل غیرت را
[...]
شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه میسازد
محبت، شمع را پروانه پروانه میسازد
ز سنگ محتسب خالی نگردد حلقه مستان
ز خاک یک سبو، ایام صد پیمانه میسازد
به دیوار حرم چون تکیه کردم، چاک زد جامه
[...]
هوای او فلاطون را زخود بیگانه می سازد
نگه را نوبهار جلوه اش دیوانه می سازد
من آن مجنون عنقا جلوه ام کز غایت وحشت
برون از تنگنای آب و گل کاشانه می سازد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.