گنجور

 
عرفی

خرد، دارالشفا و جهل، محنت‌خانه می‌سازد

خراب مستی‌ام، کاین هردو را ویرانه می‌سازد

چنان شایستهٔ عشقم که بعد از سوختن، گردون

ز خاکم بلبل، از خاکسترم پروانه می‌سازد

دو روزی یاریت گشتم، مذاقم بی‌حلاوت شد

مرا جام شراب و گریهٔ مستانه می‌سازد

چو تن‌ها گردم از غم‌های او صد هم‌نشین دارم

میان بی‌غمان تنهایی‌ام دیوانه می‌سازد

چو در بیت الحرام آیی، مکن بیعت به او عرفی

که او در کعبهٔ اسلام ، ره بتخانه می‌سازد

 
 
 
نظیری نیشابوری

هوای کوی او آواره‌ام از خانه می‌سازد

فسون او پدر را از پسر بیگانه می‌سازد

صلاحم عشق شد کفرم یقین انکار ایمانم

محبت کعبه ویران می‌کند بتخانه می‌سازد

قلم در اختیار اوست من چون نقش موهومم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نظیری نیشابوری
صائب تبریزی

فرنگی‌طلعتی کز دین مرا بیگانه می‌سازد

اگر در کعبه رو می‌آورد بتخانه می‌سازد

گهر بخشند مردان در عوض سنگ ملامت را

به پیری می‌رسد طفلی که با دیوانه می‌سازد

چراغ حسن را دست دعا فانوس می‌گردد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌سازد

محبت، شمع را پروانه پروانه می‌سازد

ز سنگ محتسب خالی نگردد حلقه مستان

ز خاک یک سبو، ایام صد پیمانه می‌سازد

به دیوار حرم چون تکیه کردم، چاک زد جامه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قدسی مشهدی
جویای تبریزی

هوای او فلاطون را زخود بیگانه می سازد

نگه را نوبهار جلوه اش دیوانه می سازد

من آن مجنون عنقا جلوه ام کز غایت وحشت

برون از تنگنای آب و گل کاشانه می سازد

حزین لاهیجی

بلاکش عاشقی کو با غم جانانه می‌سازد

ز جان سختی، دم شمشیر را، دندانه می‌سازد

گشاید گل به شبنم، گر چنین آغوش الفت را

به بلبل آشیان را غیرت، آتشخانه می‌سازد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه