نمک داغ مرا چون مرهم کافور میسازد
که از بادام تلخی دور، چشم شور میسازد
خط از مشق پریشان چهره را بینور میسازد
که جوهر صیقل آیینه را مستور میسازد
سر بیمغز مجنون را به سامان شور میسازد
کدوی پوچ را پر شهد این زنبور میسازد
نمیآید ز هر لرزندهجانی حرف حق گفتن
کمان دار را زه جرأت منصور میسازد
مگر گل زخمی از شمشیر آن کان ملاحت شد؟
که شور بلبلان زخم مرا ناسور میسازد
مخور از دور باش ای محفلآرا بر دماغ ما
که ما را از حریمش دل تپیدن دور میسازد
سخن در پایه پستی نمیماند سخنور را
سلیمان دست خود را پایتخت مور میسازد
به جوش خون درین فصل بهار امیدها دارم
که می پرزور چون شد خشت از خم دور میسازد
یکی صد میشود از گرد لشکر نخوت شاهان
غبار خط مشکین حسن را مغرور میسازد
نمیگردد ملایم چون ز آهم آن کمانابرو؟
کمان سخت را آتش اگر کم زور میسازد
چراغ عقل را خاموش سازد نفس ظلمانی
گدای دوربین فرزند خود را کور میسازد
مپیچ از غنچه خسبی سر که این اکسیر خرسندی
سر زانوی وحدت را کنار حور میسازد
ز زاد آخرت غافل مشو تا فرصتی داری
که برگ عیش زیر خاک پنهان مور میسازد
قناعت کن به شهد خامشی آرام اگر خواهی
که حرف پوچ سر را خانه زنبور میسازد
به شیرینی بدل شد تلخی بادام از شوری
نمک را چرب نرمی مرهم کافور میسازد
ز خاموشی شود کیفیت گفتار روزافزون
خم سربسته صائب باده را پرزور میسازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چراغ حسن را دامان خط مستور میسازد
غباری خانه آیینه را بینور میسازد
مرا در محفلی بند از زبان برداشت بیتابی
که شمعش گریه را در آستین مستور میسازد
نگه دارد خدا از چشم ما آن لعل میگون را
[...]
فریب جنّتم در عشق کی مغرور میسازد
کجا بیطاقتی با وعدههای دور میسازد
چسان حسرتکش کویش به جنّت میشود راضی!
هماغوش خیال او کجا با حور میسازد!
هر آتش کی تواند دودم از هستی برآوردن!
[...]
چو حرف دانه خالش، قلم مذکور میسازد
ورق را گریهام افشان چشم مور میسازد
به این نسبت که دارد آشنایی با لب لعلش
نمک، با زخم من، چون مرهم کافور میسازد
اگر از لذت شهد لب خود باخبر گردد
[...]
رخت آیینه را لبریز صاف نور می سازد
شرر را در دل خارا چراغ طور می سازد
دل اهل ریا از ترک دنیا تیره می گردد
سحر را چشم پوشیدن شب دیجور می سازد
ز دونان بیشتر اهل بصیرت در تعب باشند
[...]
شراب خون من، آن مست را مخمور میسازد
کباب من لب شیرین او را شور میسازد
به قسمت گر نصیب خضر گردد، یک شب هجران
ره نزدیک عمر جاودان را، دور میسازد
چنین بیپرده چون بلبل، نمیگردید افغانم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.