درنمی آید به چشم از لاغری مجنون ما
محمل لیلی بود سرگشته در هامون ما
می شود خوشوقت از خلوت دل محزون ما
در خم خالی چو می می جوشد افلاطون ما
گرچه جای باده، خون در جام ما چون لاله است
داغ دارد عالمی را کاسه پر خون ما
می گذارد پنجه شیر و بال می ریزد عقاب
در بیابانی که جولان می کند مجنون ما
ابر نتواند تهی کرد از گرفتن بحر را
از گرستن کی شود خالی دل پر خون ما؟
صبح نتواند شفق را در ته دامن نهفت
می کند گل از بیاض گردن او خون ما
از عتاب و ناز، شوق ما دو بالا می شود
حسن می بالد به خود از عشق روزافزون ما
خون ما گیراترست از غمزه خونخوار تو
رحم کن ای سنگدل بر خود، مرو در خون ما
می کشد از طوق قمری، حلقه ها در گوش سرو
بس که افتاده است رعنا مصرع موزون ما
خون خود را می خورند از رشک، سبزان چمن
چون به سیر گلشن آید سبز ته گلگون ما
صائب آمد از دل سنگین او تیرش به سنگ
نرم سازد گرچه سنگ خاره را افسون ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و دل شکستگی شاعر اشاره دارد. شاعر از لاغری و افسردگی خود سخن میگوید و میگوید که مانند مجنون به عشق لیلی غرق شده است. او بیتابی و تنهایی را توصیف میکند و حس درد و رنجی که به خاطر عشق و فراق متحمل میشود را به تصویر میکشد. همچنین، او به زیبایی و دلربایی معشوق اشاره میکند و میگوید که این عشق فقط در دل او شعلهور است. در نهایت، شاعر از خود میخواهد که نسبت به درد و رنجش رحم کند و این حالت را به طوری کنایهآمیز توصیف میکند که عشق باعث میشود همواره در حال جنگ و نبرد با احساساتش باشد.
هوش مصنوعی: چشمهای ما از لاغری مجنون قابل دیدن نیست، زیرا که لیلی در دل ما گم شده و در دشت پر از گیاه و بیابان سرگردان است.
هوش مصنوعی: در دل غمگین ما، خوشحالی پنهانی وجود دارد، مانند شرابی که در خم خالی میجوشد و افلاطون را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: هرچند که باده باید در جام ما باشد، اما حالتی مثل خون دارد که به رنگ لاله است و این وضعیت، برای همه گان دردآور است، زیرا کاسه ما پر از خون است.
هوش مصنوعی: در یک بیابان وسیع و آزاد که مجنون ما در آن در حال بازی و جولان است، شیر با قدرت خود بر زمین میزند و عقاب پرهای خود را رها میکند.
هوش مصنوعی: ابر نمیتواند از باریدن خودداری کند، همانطور که دل ما از اندوه و درد پر نخواهد شد.
هوش مصنوعی: صبح نمیتواند شفق را در آغوش خود پنهان کند و گل، از سفیدی گردن او، خون ما را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: با لحنی ملایم و محبتآمیز، شور و شوق ما افزایش مییابد و زیبایی او از محبت روزافزون ما به خود میبالد.
هوش مصنوعی: خون ما تاثیر بیشتری دارد از نگاه بیرحم تو. ای دل سنگی، بر خود رحم کن و ما را بیشتر در درد و رنج نزار.
هوش مصنوعی: جوانی زیبا و دلربا، با نشاط و طراوت، چنان در دلها اثر گذاشته که دیگران را به خود جلب کرده و از آنها میکشد. او همچون گلی میان دیگر گلها درخشیده و زیباییاش توجه همه را به خود جلب کرده است.
هوش مصنوعی: سبزهای چمن به خاطر حسادت نسبت به گلهای گلی که در باغ به شکوفایی میرسند، دچار زخم و دلخوری میشوند و این درد را تا جایی تحمل میکنند که گویی خون خود را میخورند.
هوش مصنوعی: صائب از دل پر درد و اندوهش میگوید که میتواند تیرهایش را به سنگ نرم تبدیل کند، هرچند که جادوی او بر روی سنگهای سخت تأثیر دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلبر محجوب می خواهد دل پر خون ما
غنچه نشکفته باشد سبز ته گلگون ما
از حجاب ظلمت این دیوانه بیرون آمده است
دیده آهو نگردد رهزن مجنون ما
از غبار عقل لوح خاطر ما ساده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.