دلبر محجوب می خواهد دل پر خون ما
غنچه نشکفته باشد سبز ته گلگون ما
از حجاب ظلمت این دیوانه بیرون آمده است
دیده آهو نگردد رهزن مجنون ما
از غبار عقل لوح خاطر ما ساده است
زلف لیلی می کند فراشی هامون ما
از برومندی چو شاخ گل به رقص آورده است
چوب خشک دار را جوش نشاط خون ما
گرچه ما در باددستی چون حباب افسانه ایم
دیده دریا بود بر کاسه وارون ما
راز پنهانی که جم در جام نتوانست دید
بی حجاب از خشت خم می بیند افلاطون ما
نکته دلچسب ما با خامشی هم چاشنی است
خامه را بی شق کند شیرینی مضمون ما
با کمال نازکی افکار ما بی مغز نیست
هر حبابی کشتی نوحی است در جیحون ما
هر که با ما همسفر شد روی آسایش ندید
عقده منزل ندارد جبهه هامون ما
در ریاض آفرینش چون دو سرو توأمند
حسن روزافزون یار و عشق روزافزون ما
عشق تا مشاطه افکار ما صائب شده است
خال کنج لب بود هر نقطه موزون ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف عمیق و پیچیده انسانی میپردازد. شاعر از علاقه و عشق میگوید و به زیباییهای طبیعی و احساسات پرشور اشاره میکند. دلبر محجوب، نماد عشق و زیبایی، در تلاش است تا دل شاعر را شاد کند. او از ظلمت و غبار عقل میگذرد و به روشنی و سرزندگی میرسد. شاعر با توصیفات غنی، عشق را به عنوان نیرویی شگفتانگیز و پویایی معرفی میکند که در زندگی تأثیرگذار است. این تصاویری از شادی، شگفتی و نازکی احساسات را به خواننده منتقل میکند و عشق را به عنوان محور اصلی زندگی و آفرینش توصیف مینماید.
هوش مصنوعی: عشق و محبوبی که به ما توجهی ندارد، میخواهد قلبی پر از درد و رنج داشته باشیم، به گونهای که هنوز شادابی و تازگیاش را از دست نداده و در عین حال، غم و غصه را در خود دارد.
هوش مصنوعی: این دیوانه از چادر تاریکی بیرون آمده است و چشم آهو در این حال نمیتواند راهزنی برای مجنون ما باشد.
هوش مصنوعی: عقل ما مانند صفحهای است که هیچ چیز بر روی آن ننوشته شده و زلفهای لیلی مانند فرشی بر روی دشت هامون ما قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: چوب خشکی که در دست داریم، به خاطر شوق و سرزندگی خون ما، به رقص درآمده و به زیبایی همچون گل جلوه کرده است.
هوش مصنوعی: هرچند ما مانند حبابهای افسانهای هستیم و در دنیای ناچیز خود قرار داریم، اما دیده دریا به کاسهای که معکوس است نگریسته است.
هوش مصنوعی: جم نتوانست راز عمیق و پنهانی را در جام ببیند، اما افلاطون ما این راز را بدون هیچ پردهای از گل و خشت خم میبیند.
هوش مصنوعی: موضوع جالب ما با سکوتی همراه است که طعم خاصی به آن میدهد. نوشته ما را شیرینتر و جذابتر میکند.
هوش مصنوعی: افکار ما با تمامی ظرافت خود، بیمعنی نیستند. هر حبابی که در ذهن ما شکل میگیرد، مانند کشتی نوحی در رودخانه جیحون است.
هوش مصنوعی: هر کسی که با ما در سفر باشد، هرگز آرامش را نخواهد دید. او به عنوان مسافر، از مشکلات و سختیهای زندگی در جبههای که در آن قرار داریم، رنج خواهد برد.
هوش مصنوعی: در باغ آفرینش، مانند دو درخت سرو، زیباییهای تو و عشق ما به یکدیگر هر روز بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: عشق تا زمانی که ذهنهای ما را زیبا کرده است، هر نقطهای از وجود ما مانند زیبایی خال در گوشه لب میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیست بر سبزان گلشن، دیده پر خون ما
تیغ خونخوار تو باشد سبز ته گلگون ما
دور گردی می کند نزدیک، راه دور را
ناز لیلی شد نیاز از وحشت مجنون ما
قطره شبنم چه باشد کز هوا باید گرفت؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.