مرا از لاف نه عجز سخن کوته زبان دارد
زجوهر تیغ من بند خموشی بر زبان دارد
نه از منزل خبر دارم، نه از فرسنگ آگاهی
سرزنجیر مجنون مرا ریگ روان دارد
شکستم قدر خود از جستن درمان، ندانستم
که اینجا مومیایی نیز درد استخوان دارد
در آن صحرا که مرغ من زغفلت دانه می چیند
زمین از تار و پود دام در بر پرنیان دارد
چه بیدردست بلبل در میان نغمه پردازان
که با شغل گرفتاری دماغ گلستان دارد
پناهی نیست در روی زمین خوشتر زبی برگی
کجا خار سر دیوار پروای خزان دارد؟
کدامین گرمرو یارب ازین صحرا مسافر شد؟
که هر ریگی درین وادی عقیقی در دهان دارد
به دست خود سلیمان مور را از خاک می گیرد
که می گوید سبکروحی بزرگی را زیان دارد؟
به جرم این که چون گل خنده رو افتاده ام صائب
به قصد جان من هر خار تیری در کمان دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای وجدانی شاعر میپردازد. شاعر از کمگویی و کمزبان بودن خود صحبت میکند و به نبود آگاهی از زندگی و مکانهای دور اشاره میکند. او احساس تنهایی و بیپناهی دارد و به تجارب تلخ و شکنجههای روحی خود اشاره میکند. در این میان، تصویر پرندهای که بهدنبال دانه میگردد و در دامها گرفتار است، نمادی از ناتوانی و عجز است. همچنین، اشاره به بلبل در میان نغمهپردازان نشاندهندهی حس ناامیدی و بیتوجهی به دردهایش است. در نهایت، شاعر از خطراتی که به خاطر خوشروییاش تهدیدش میکند حرف میزند که نشاندهندهی آسیبپذیری او در جامعه است.
هوش مصنوعی: من از لاف زدن ناتوان نیستم، زیرا سلاحم به قدری تیز است که زبانم را از سخن گفتن باز میدارد.
هوش مصنوعی: نه از مکانی که هستم خبر دارم و نه از فاصلهها خبر میبرم؛ زنجیری که مرا به سوی جنون میکشاند، مانند ریگ روان است و من را نمیگذارد به درستی بیندیشم.
هوش مصنوعی: از درد و رنجی که میکشم، ارزش واقعی خود را درک نمیکنم. نمیدانستم که حتی در لحظههای سخت و مومیا شدن، هنوز هم درد درون وجود دارد.
هوش مصنوعی: در آن بیابان که پرندهام از فراموشی دانه جمعآوری میکند، زمین با دامی که از الیاف نازک بافته شده است، در بر دارد.
هوش مصنوعی: بلبل در میان خوشآوایان احساس تنهایی و درد میکند، زیرا او به جای لذت بردن از آواز دیگران، درگیر مشکلات و مصیبتهاست و به یاد گلستان است.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ پناهی خوشایندتر از زیر برگ درختی نیست که حتی در پاییز هم نگران از دست دادن برگهایش نباشد.
هوش مصنوعی: کدام انسان پر از زندگی، ای خدا، از این بیابان عبور کرده است؟ زیرا هر دانه خاکی در این سرزمین همچون عقیق در دهان خود دارد.
هوش مصنوعی: سلیمان با قدرت و توانایی خود میتواند موری را از زمین برگیرد، اما این کار را نمیکند؛ زیرا میداند که این کار برای یک موجود بزرگ، آسیبزا و بیفایده است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه من همچون گل با لبخند به دنیا آمدهام، دشمنان به طور جدی قصد آسیب رساندن به من را دارند و هر کدام نیز سلاحی آماده دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر موری سخن گوید، و گر مویی روان دارد
من آن مور سخن گویم، من آن مویم که جان دارد
تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران
ز هجر غالیه مویی، که چون موران میان دارد
اگر مر آب و آتش را مکان ممکن بود مویی
[...]
اگر ذاتی تواند بود کز هستی توان دارد
من آن ذاتم که او از نیستی جان و روان دارد
وگر هستی بود ممکن که کم از نیستی باشد
من آن هستم که آن از بینشانیها نشان دارد
وگر با نقطهای وهمم کسی همبر بود او را
[...]
غلام آن سبکروحم که با من سر گران دارد
جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد
مرا گر دوستی با او به دوزخ میبرد شاید
به نقد اندر بهشتست آن که یاری مهربان دارد
کسی را کاختیاری هست و محبوبی و مشروبی
[...]
هوای بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد
کنون هر کس که جان دارد، هوای بوستان دارد
سحرگه بکر غنچه ها باده ها خورده ست در پرده
همه سرخی رو بدهد گواهی، گر نهان دارد
کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
[...]
نگارا دل همیخواهد که عشقت را نهان دارد
ولیکن اشک را نطق است و رنگ رو زبان دارد
اگر چه آتش مجمر ندارد شعلهٔ پیدا
ولیکن عود نتواند که دود خود نهان دارد
کسی کز درد عشق تو ندارد زندگیِّ دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.