دل از امید وصلش هر زمان در پیچ و تاب افتد
وگرنه خضر هیهات است در دام سراب افتد
بهشتی نیست غیر از درد و داغ عشق عاشق را
کز آتش دور چون گردد سمندر در عذاب افتد
شکوه حسن او در دستها نگذاشت گیرایی
زجوش گل مگر چون غنچه از رویش نقاب افتد
چنان ناسازگاری عام شد در روزگار ما
که می ترسم زشبنم گل به چشم آفتاب افتد
فلک را می کشد در خاک و خون اقبال عشق او
رهایی نیست صیدی را که در چنگ عقاب افتد
چو آید در سخن لعل لب سنجیده گفتارش
زبی مغزی گهر بر روی دریا چون حباب افتد
زخاموشی چنان وحشی ز ارباب سخن گشتم
که می ریزد دلم هر گاه چشمم بر کتاب افتد
مشوای تندخو غافل ز آب چشم مظلومان
که در دریای آتش شور از اشک کباب افتد
غم فردای محشر غافلان را می گزد صائب
ندارد از حساب اندیشه هر کس خود حساب افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عواطف و دشواریهای عشق و رابطههای انسانی میپردازد. شاعر از امید به وصال معشوق صحبت میکند و دشواریهای عشق را با تصاویری زیبا و عاطفی توصیف میکند. او به درد و آتش عشق اشاره میکند و میگوید که عشق نمیتواند همیشگی باشد و انسانها درگیر روزگار و مشکلات هستند. در نهایت، شاعر به عواقب غفلت و بیتوجهی به احساسات دیگران اشاره میکند و به اهمیت اندیشه و آگاهی در زندگی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: دل انسان همیشه در انتظار وصال محبوب است و به همین خاطر دچار احساسات متناقض و کلافه کننده میشود. اگر این امید نباشد، رسیدن به آرامش و حقیقت بسیار دشوار خواهد بود و انسان به illusions و فریبهای زندگی گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: بهشت در واقع فقط در رنج و درد عشق وجود دارد، زیرا عاشق مانند سمندری که از آتش دور میماند، در عذاب و رنج خواهد بود.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت او به قدری پرقدرت است که هیچ چیز دیگری نمیتواند جذابیت او را به اندازه آن نشان دهد، مگر اینکه غنچهای از رویش پوشش خود را کنار بزند.
هوش مصنوعی: در روزگار ما، ناهماهنگی و مشکلات به حدی رسیده که من نگرانم حتی لطافت گلها نیز تحت تاثیر واقع شود و آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر از عشق او، در میان رنج و دشواری مثل خاک و خون کشیده میشود و برای آن کسی که گرفتار شده، هیچ راه نجاتی وجود ندارد؛ همانند پرندهای که در چنگال عقابی اسیر شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که صحبت از لعل لب (لبهای زیبا و خوشفرم) به میان میآید، سخنان او به گونهای است که مانند گوهری ناب و درخشان در عمق دریا قرار دارد، اما در عین حال، به سادگی ممکن است به مانند حبابی بر روی آب، به سرعت ناپدید شود.
هوش مصنوعی: از آنجایی که سالها در سکوت و بیکلامی بودهام، به حدی دلم آشفتگی و دلتنگی میزند که وقتی به کتابی نگاه میکنم، احساس غم و اندوه به سراغم میآید.
هوش مصنوعی: همواره باید مراقب باشی که با تندی و خشم رفتار نکنی و از درد و رنج مظلومانی که در حال گریستن هستند غافل نشوی. زیرا اگر توجه نکنی، ممکن است آتش خشمت به تو آسیب برساند.
هوش مصنوعی: غم و نگرانی روز قیامت، دل افرادی را که غافل هستند میخورد و آزار میدهد. هر کس باید به فکر خودش باشد و از حال و روز خودش حساب کار بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نخواهم از جمال عالم آشوبت نقاب افتد
که من دیوانه گردم بازو خلقی در عذاب افتد
ز بس لطف من و اندام زیبایت عجب دارم
که دیبا گر بپوشی سایهات بر آفتاب افتد
اگر در خواب بینم پیرهن را بر تنت پیچان
[...]
ز رویش بر فلک عکسی یست خود کی مثل او باشد
نه چون خورشید باشد عکس خورشیدار در آب افتد
نه خود کامی یست گر خواهم نقاب از رخ براندازد
مرا غیرت کشد ترسم که آتش در نقاب افتد
مصیبت دوستم پهلوی بیدردی به خاکم کن
[...]
به روی آن جهان جلوه، یک عالم نقاب افتد
که چشم خیرهبینان در خیال آفتاب افتد
بقدر نفی ما آماده است اثبات یکتایی
کتان چندانکه بارش بگسلد در ماهتاب افتد
مریض عشق تدبیر شفا را مرگ میداند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.