به زهر چشم بتوان کشت دشمن را چوکار افتد
نمی خواهم که چشم من به چشم روزگار افتد
ازان رخسار شبنم خیز چون گل پرده یک سو کن
که چون برگ خزان بلبل به خاک از شاخسار افتد
ز زخم من به رعنایی مثل شد تیغ خونخوارش
کند اندام پیدا آب چون در جویبار افتد
تمام شب نظر بازی کند بادام زلف خود
ندیدم هیچ صیادی چنین عاشق شکار افتد
هجوم زاغ خواهد نخل ماتم کرد سروش را
به فکر عندلیبان این چنین گر نوبهار افتد
ندارد از شکست خلق پروا دیده حق بین
که کشتی بی خطر باشد چو دریا بیکنار افتد
چه افتاده است سر از بیضه بیرون آورد صائب؟
نواسنجی که در فکر قفس از شاخسار افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساساتی از عشق و غم را بیان میکند. او به دشمنی که در پی اوست اشاره میکند و نمیخواهد که به روزگار بد نگریسته شود. با تشبیهات زیبا، به زیباییهای طبیعت و عشق پرداخته و نشان میدهد که چگونه احساسات میتوانند انسان را به زمین بیندازند. شاعر همچنین از دل درد خود و قدرت عشق سخن میگوید و از ترس شکست و نابودی میگوید، در حالی که به زیبایی و سرزندگی زندگی و عشق اشاره میکند. در نهایت، او به وضعیتهایی اشاره دارد که میتواند به ناامیدی یا امید منتهی شود.
هوش مصنوعی: با نگاه خیره میتوان به دشمن آسیب رساند، اما من نمیخواهم که نگاه من به چشمان سختیهای زندگی بیفتد.
هوش مصنوعی: از چهرهی زیبای تو مانند شبنم، پرده را کنار بزن، چرا که بلبل مانند برگهای خزانی که از درخت میافتد، به زمین خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: زخم من به زیبایی زخمهایی شبیه است که تیغی خونین به بدن میزند، مانند آبی که وقتی در جویبار میافتد، ظاهرش عوض میشود.
هوش مصنوعی: تمام شب، بادام زلفی به بازی و تماشا مشغول است و من هیچ وقت چنین صیادی را ندیدهام که اینگونه عاشق شکارش بشود.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف یک وضعیت نگرانی و تیرهروزی میپردازد. در آن، زاغی که نماد بدی یا شومی است به درخت نخل حمله میکند و این حمله باعث ایجاد اندوه و غم میشود. همچنین اشاره میکند که حتی فکر کردن به زیباییها و نشاط بهاری نیز در چنین شرایطی سخت به نظر میرسد. در واقع، این شعر به تضاد بین زیبایی و غم اشاره دارد و از احساس عدم آرامش در دل اشاره میکند.
هوش مصنوعی: کسی که به حقیقت بیناست، از شکست و مشکل دیگران نمیترسد. او میداند که وقتی دریا آرام شود، کشتی به راحتی حرکت میکند و هیچ خطری آن را تهدید نمیکند.
هوش مصنوعی: چه چیزی باعث شده است که صائب بیضه را به بیرون بیاورد؟ او مانند پرندهای است که در فکر پرواز از قفس به سر میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتد
همانا بر گل رویش، چو من، عاشق، هزار افتد
بخندد غنچه بر لاله، چو لعلش، در کلام آید
بپیچد بر سمن سنبل، چو زلفش، بر عذار افتد
زرشک لاله رویش، سمن بر خاک، بنشیند
[...]
زعکسش لرزه بر آیینه گوهرنگار افتد
صدف بر خویش می لرزد چو گوهر شاهوار افتد
زناحق کشتگان پروا ندارد آن سبک جولان
نسوزد دل نسیمی را که ره بر لاله زار افتد
زبی پروا نگاهی آب در چشمش نمی گردد
[...]
شکاری گر به دام افتد چه شد، زینها هزار افتد
خوشا اقبال صیّادی که در دام شکار افتد
گذشتم بر خزان باد بهارم خون به جوش آورد
چه خواهد شد اگر روزی گذارم بر بهار افتد!
محیط عشق خوبان زورقآشام است گردابش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.