دل خراب از خندهٔ پنهان آن گل میشود
سنگ این مینای خالی پرتو مل میشود
ساحل دریای آشوب است ترک اختیار
موج بر خاشاک از افتادگی پل میشود
در طریق ما که نعل واژگون خضر ره است
بیشتر خون بر سر تیغ تغافل میشود
سیل را کوتاهی دیوار عاجز میکند
سد راه دشمن غالب تحمل میشود
پاک گردد هر که صائب دامن پاکان گرفت
اشک شبنم سرخرو از دامن گل میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه میدانم که میرنجی و مشکل میشود
گر نکوبی حلقه صد جا بر در دل میشود
همچو فانوسش کسی باید که دارد پاس حسن
زانکه لازم گشت و جایش شمع محفل میشود
یک رهش خاص از برای جان ما بیرون فرست
[...]
گر شکر در جام ریزم، زهر قاتل میشود
چون صدف گر آب نوشم، عقدهٔ دل میشود
عاشق پرشِکوه خاموش از تغافل میشود
طوطی از آیینه چون رو دید، بلبل میشود
فارغ از زخم خس و خاریم کز فیض چمن
دامنت ما خود به خود چون غنچه پر گل میشود
دست و پایی زن، که نبود در شمار زندگان
[...]
ریخت چون دندان، مدار جسم مشکل میشود
آسیا بیپره چون گردید، باطل میشود
عاقلان را پاس این و آن، کم از زنجیر نیست
چون میخواهد، اگر دیوانه عاقل میشود
تا نسازی خرج نقد خود، نمیآید به کار
[...]
از من آن چشم تغافلکیش غافل میشود
گر چنین خواهد گذشتن کار مشکل میشود
عشق هرکس را که پوشد خلعت غم در لباس
گاه با اختر گهی با غنچه یکدل میشود
بعد مردن هم محبت شمع بالین من است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.