یاد ایامی که گلچین در گلستانت نبود
بوالهوس را دست بر سیب زنخدانت نبود
بوسه از یاقوت آتش مشربت رنگی نداشت
طوطی خط خوش نشین شکرستانت نبود
بوی پیراهن یکی از سینه چاکان تو بود
نکهت گل محرم چاک گریبانت نبود
کاکلت پهلو تهی می کرد از باد صبا
شانه را دستی به زلف عنبر افشانت نبود
العطش می زد تمنا در بیابان طلب
محشر لب تشنگان چاه زنخدانت نبود
زهر بی پروایی از تیغ نگاهت می چکید
سرمه را دست سیه کاری به مژگانت نبود
لوح رخسار تو از نقش تماشا ساده بود
دست یغمایی در آغوش گلستانت نبود
این زمان گردید وقف عام، ورنه پیش ازین
غیر صائب بلبلی در باغ و بستانت نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل کشید آخر عنان چون مرد میدانت نبود
صبر پی گم کرد چون همدست دستانت نبود
صد هزاران گوی زرین داشت چرخ از اختران
ز آن همه یک گوی در خورد گریبانت نبود
ماه در دندان گرفته پیشت آورد آسمان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.