مهر خاموشی که گیرد از دهان زخم ما؟
غیر پیکانش که می داند زبان زخم ما؟
دست و تیغی کو، که تا دامان دریای عدم
نگسلد چون موج از هم کاروان زخم ما
ای که از لعل لبت شور قیامت گرده ای است
رحمتی کن بر لب عاجز بیان زخم ما
خون به صد رنگینی اظهار شکایت می کند
نیست در ظاهر زبان گر در دهان زخم ما
از دل مجروح ما خون گرد کلفت می برد
تیغ سیراب است آب گلستان زخم ما
گرد الماس و نمک، پر در پر هم بافته است
راه مرهم نیست در دارالامان زخم ما
جوهر شمشیر را چون موی آتش دیده کرد
الحذر از شکوه آتش زبان زخم ما
می کند هر قطره خون، طوفان دیگر زیر پوست
اختر ثابت ندارد آسمان زخم ما
هر غباری کز نمکدان تو می گیرد هوا
هم ز گرد راه می پرسد نشان زخم ما
بر دهان صبح، اختر بخیه نتوانست زد
چون برآید بخیه از حفظ دهان زخم ما؟
خودنمایی شیوه ما نیست چون نادیدگان
هیچ کس صائب نمی داند نشان زخم ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.