حسرت از منقار خونآلود بلبل میچکد
پاکدامانی چون شبنم از رخ گل میچکد
آب و رنگ گلستان حسن افزون میشود
هر قدر خون بیش از تیغ تغافل میچکد
گر نصیب خار میگردد گناه قسمت است
اشک شبنم در هوای دامن گل میچکد
نسبت آن طره شاداب با سنبل خطاست
آب کی در پیچ و تاب از زلف سنبل میچکد؟
حیرت سرشار، ثابت میکند سیاره را
چون عرق از روی ساقی بیتأمل میچکد
آنچه از گیرایی آن زلف و کاکل دیدهام
خون دل کی بر زمین زان زلف و کاکل میچکد؟
زیر طاق آسمانها جای خواب امن نیست
بیم سیل نوبهار از سایه پل میچکد
وسمه بر ابروی تلخ آن نگار تندخو
زهر خونخواری است کز تیغ تغافل میچکد
زود خواهد دست گلچین را گرفتن در نگار
لالههای خون که از منقار بلبل میچکد
از عرق هردم دهد شهری به طوفان چهرهاش
شبنمی گر وقت صبح از چهره گل میچکد
با تو کل تشنگان را گر بود بیعت درست
آب خضر از پنجه خشک توکل میچکد
صائب از کلک سخنپرداز ما در آتش است
خون گرمی کز سر منقار بلبل میچکد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف حسرت و زیباییهای طبیعت میپردازد. بلبل خون آلودی، پاکدامانی مثل شبنم را از گلها میچکد و نشاندهنده غم و اندوه است. خون و رنگ در باغ گلستان بیشتر میشود، هرچند این درد و رنج به دستور تقدیر و قسمت است. شاعر به زیبایی زلف و طره محبوب، اشکها و حیرت سرشار از عشق را توصیف میکند. همچنین، به بیثباتی زندگی و خطرات طبیعی اشاره دارد و نسبت به عواقب عشقهای شعلهور هشدار میدهد. در نهایت، این شعر به تمجید از عشق و زیباییها در کنار سختیها و عذابها میپردازد.
هوش مصنوعی: حسرت و اندوه بلبل که نالهاش از زندگی و عشق ناکامش است، مانند قطرات شبنم که بر روی گل میچکد، نشاندهنده پاکدامنی و زیبایی آن گل میباشد.
هوش مصنوعی: زیبایی گلستان با هر قطرهی خون که از تیغ غفلت میچکد، بیشتر و بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: اگر تقدیر کسی دور باشد و نصیبش کم، این دیگر گناهی ندارد. مانند اشکهای شبنم که بر دامن گل میافتد، زیبایی و لطافت را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: طول و قوام موی زیبا را نمیتوان با گل سنبل مقایسه کرد؛ آیا آب از زلف سنبل به بیرون میریزد؟
هوش مصنوعی: تعجب و شگفتی زیاد نشان میدهد که سیاره چگونه مانند عرقی که از لیوان ساقی بیفکر بریزد، به آرامی از خود میچکد.
هوش مصنوعی: من زیبایی و جذابیت آن زلف و موهایی را که دیدهام به یاد میآورم، اما آیا هنوز هم از دلگرفتگی و غم عشق، اشکهایم بر زمین نمیریزد؟
هوش مصنوعی: زیر آسمان، هیچ جا برای استراحت امن و مطمئن نیست. ترس از سیل بهاری باعث میشود که حتی از سایه پل هم بترسیم.
هوش مصنوعی: داغی که بر ابروی آن معشوق خشمگین نشسته، نشانهای از زهر سختی است که از تیغ بیتوجهی او بر زمین میریزد.
هوش مصنوعی: به زودی دست گلچین را در گلهای زیبا که از منقار بلبل خونین میچکد، خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: هر بار که دمی از عرق عرق میخورد، شهری در طوفان قرار میگیرد و اگر در صبح، قطرات شبنم از چهرهاش بچکد، شبیه گل میشود.
هوش مصنوعی: اگر با تو، پیمان درستی برقرار شود، حتی تمام تشنگان هم از آب خضر بهرهمند میشوند، زیرا از دستان خشک توکل، آب زندگی میچکد.
هوش مصنوعی: صائب، سخنسرای ما، در آتش احساس خود غوطهور است و این احساس گرم و سوزان، همانند قطرههایی است که از نوک پرندهای همچون بلبل میریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در گلستان بیتو اشک از چشم بلبل میچکد
رنگ و بو میگردد و آب از رخ گل میچکد
مرغ دل را کشتهای امروز پنهان کردهای
خون این صید از دم تیغ تغافل میچکد
زلف مرطوب که امشب داده آبت ای نسیم
[...]
دایما خون دلم زان زلف و کاکل میچکد
آب و رنگ گل نگر کز شاخ سنبل میچکد
سرو رنگینجلوهام چون در خرام آید به ناز
خون خجلت از پر طاووس گلگل میچکد
در گلستانی که آب از جوی یکرنگی خورد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.