گنجور

 
صائب تبریزی

بی‌علایق چون شود سالک به منزل می‌رسد

چون شود بی‌برگ نخل اینجا به حاصل می‌رسد

بردباری پیشه خود کن که در راه سلوک

هرکه سنگین‌تر بود بارش به منزل می‌رسد

دست رد ما را به درگاه قبول حق رساند

حق‌پرستان را مدد دایم ز باطل می‌رسد

بی‌قرار شوق در یک جا نمی‌گیرد قرار

اول سیرست چون سالک به منزل می‌رسد

رهنوردان را سبکباری بود باد مراد

کف به اندک سعیی از دریا به ساحل می‌رسد

من به چندین دستگاه از دست یک دل عاجزم

چون صنوبر با تهیدستی به صددل می‌رسد

گرچه حاصل نیست صائب تخم آتش‌دیده را

دانهٔ دل‌ها چو می‌سوزد به حاصل می‌رسد