گنجور

 
صائب تبریزی

سبزه خط دود از آن رخسار آتشناک کرد

دیده آیینه را جوهر پر از خاشاک کرد

سرنوشت جوهر از آیینه خواندن مشکل است

آن خط نازک رقم را چون توان ادراک کرد؟

سر برآورد از زمین در عهد ما بی حاصلان

تخم قارونی که موسی پیش ازین در خاک کرد

ابر رحمت در دهانش گوهر شهوار ریخت

چون صدف هر کس درین دریا دهن را پاک کرد

چون نریزد از زبان ما صفیر دلخراش؟

چون قلم درد سخن ما را گریبان چاک کرد

مزرع بی حاصل من داغ دارد برق را

کهربایی می تواند خرمنم را پاک کرد

چون نترسد دیده من از غبار خط او؟

زلف صیادش در اینجا دام را در خاک کرد

گرچه صائب می چکد آب گهر از کلک من

دام بتوان در غبار خاطرم در خاک کرد

 
 
 
صائب تبریزی

گرچه ماه مصر را دامن زلیخا چاک کرد

گرد تهمت چاک پیراهن زرویش پاک کرد

شد ز آب تیغ گرد خط از آن عارض بلند

چون توان آیینه را با دامن تر پاک کرد؟

دیده بد دور باد از روی آتشناک او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

بی‌تو تا ره بر غبار خاطر غمناک کرد

نالة من خاک‌ها در کاسة افلاک کرد

سر به گردون گر رسد افتادگی دستار ماست

آتش مادر تواضع سجده پیش خاک کرد

آب عصمت می‌چکد از ساغر سرشار ما

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه