گنجور

 
صائب تبریزی

عشق اول ناتوانان را به منزل می برد

خار و خس را زودتر دریا به ساحل می برد

نیست سامان تماشا صفحه ننوشته را

چهره خوبان نوخط بیشتر دل می برد

بر هدف دستی ندارد تیر، بی زور کمان

همت پیران جوانان را به منزل می برد

صبر اگر یک دم عنانداری کند پروانه را

بیقراری شمع را بیرون ز محفل می برد

سبز از زهر ندامت می شود صائب پرش

هر که چون طوطی سخن بیرون زمحفل می برد