گر دل نکشد دست ز زلف تو عجب نیست
گنجینه این راز به غیر از دل شب نیست
آرامش سیماب بر آیینه محال است
گر چر ترا روی دهد جای طرب نیست
خاری که نسازی ترش از دیدن آن، روی
در چاشنی فیض کم از هیچ رطب نیست
شمعی که به منت دل بیمار نسوزد
در عالم ایجاد به جز گرمی تب نیست
در خاطر عاشق نبود را تردد
در دیده حیرت زده وسواس طلب نیست
با دامن خلق است ترا دست بدآموز
ورنه چه مرادست که در دامن شب نیست؟
هر چند که زندان فرنگ است جگرخوار
اما به جگرخواری زندان ادب نیست
خون جگرست آنچه به ابرام ستانی
رزق تو همان است که موقوف طلب نیست
در کار بود سلسله، زندانی تن را
از خویش برون آمده در بند نسب نیست
مردم ز تکلف همه در قید فرنگند
هر جا که تکلف نبود هیچ تعب نیست
صائب اگر ازگوشه پرستان جهانی
چون خال، ترا جا به ازان گوشه لب نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دلتنگی میپردازد و از احساسات عمیق و رازهای رازآلود دل سخن میگوید. او به زیبایی و ناز خاص محبوب اشاره کرده و بیان میکند که آرامش واقعی و شادی در غیاب محبوب ممکن نیست. همچنین، شاعر به زخمهایی اشاره دارد که از دیدن محبوب به دل عاشق میخورد و میگوید که در عالم وجود، چیزی که دل را نسوزاند تنها تب و بیماری است. در نهایت، او از قید و بندهای زندگی و تکلفهای اجتماعی سخن میگوید و تأکید میکند که زیبایی و عشق حقیقی در سادگی و دوری از تظاهر یافت میشود.
هوش مصنوعی: اگر دل نتواند از زلف تو دل بکند، تعجبی نیست چرا که جز دل در شب، کسی راز این گنجینه را نمیداند.
هوش مصنوعی: آرامش و ثبات یک مایع زودجوش، مانند جیوه در آینه، غیرممکن است. اگر چهره تو ظاهر شود، در آنجا جایی برای شادی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر گلی که وجودش برایت ناخوشایند باشد، اگر از آن فاصله بگیری، به اندازهای که میوهای خوشمزه به تو نزدیک است، دیگر مهم نیست.
هوش مصنوعی: شمعی که نتواند به خاطر محبت دل بیمار بسوزد، در این دنیا جز ایجاد گرمای تب چیزی ندارد.
هوش مصنوعی: عاشق حتی در ذهن خود فکر نمیکند که بیخبر باشد؛ زیرا در چشمانش همیشه شگفتی و وسواس برای جستجوی محبوب وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر به دست دیگران بیفتی و تحت تأثیر آنها قرار بگیری، ممکن است راهی برای رسیدن به خواستههایت پیدا نکنی؛ زیرا در تاریکی شب، هیچ چیزی قابل مشاهده و دستیابی نیست.
هوش مصنوعی: هرچند که زندان فرنگیها به شدت طاقتفرسا و سخت است، اما در مقایسه با سختیهای زندان ادب، قابل تحملتر است.
هوش مصنوعی: آنچه که از راه سختی و با اصرار به دست میآید، در حقیقت، همان رزق توست که نیازی به تلاش و جستجو ندارد و مقدر شده است.
هوش مصنوعی: در زندگی، پیوندها و ارتباطات مختلفی وجود دارد که ما را به شرایط و موقعیتهای خاصی وابسته میکند. وقتی فردی از قید و بند این وابستگیها آزاد میشود، به نوعی از محدودیتهای جسمانی و اجتماعی رها میگردد و میتواند به ذات واقعی خود نزدیکتر شود.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر ظاهرسازی و چگونگی زندگی در قالبهای فرهنگی مختلف گرفتار شدهاند و در جایی که این ظاهرسازی وجود ندارد، هیچ گونه ناراحتی و اضطرابی حس نمیشود.
هوش مصنوعی: صائب میگوید: اگر به گوشهای از دنیا که پر از عبادتگذار است نگاه کنی، تو چهرهای مانند خال داری که در مقایسه با آن گوشه و زیباییهایش، هیچ کمبودی ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در دیده بی شرم و حیا نور ادب نیست
بی رویی از آیینه بی پشت، عجب نیست
غیر از نگه دور، چو خار سر دیوار
از گلشن حسن تو مرا برگ طرب نیست
از فکر خط و خال تو بیرون نرود دل
[...]
ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست
گر درد به درمان نفروشیم عجب نیست
بی خضر توکل نتوان کرد سراغش
نقش پی گمنام تو در راه طلب نیست
در مکتب تسلیم شهیدان وفا را
[...]
برچهرهٔ آثارجهان رنگ سبب نیست
چون آتش یاقوتکه تب دارد و تب نیست
وهماستکه در ششجهتش ریشه دویدهست
سرسبزی این مزرعه بیبرگکنب نیست
چشمی به تأمل نگشودهست نگاهت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.