خورشید نقاب رخ چون یاسمن کیست؟
پیراهن صبح آینه دان بدن کیست؟
چون راه سخن نیست در آن غنچه مستور
گوش دو جهان تنگ شکر از سخن کیست؟
رخسار که روشنگر آیینه روزست؟
شب سایه گیسوی شکن بر شکن کیست؟
هر شبنمی از دیده یعقوب دهد یاد
پیراهن گلها ز سر پیرهن کیست؟
در نافه شب، خون شفق مشک که کرده است؟
این مرحمت از طره عنبرشکن کیست؟
در خون شفق، ساعد صبح و کف خورشید
از حیرت نظاره سیب ذقن کیست؟
چون خانه زنبور عسل، شش جهت خاک
لبریز ز شهد از لب شکرشکن کیست؟
دریای وجود و عدم آمیخته با هم
چون شیر و شکر از دهن خوش سخن کیست؟
از نکهت پیراهن یوسف گله دارد
این مغز، بدآموز نسیم چمن کیست؟
هر چند که هنگامه دلهاست ازو گرم
روشن نتوان گفت که در انجمن کیست
جز زلف تو ای صف شکن صبر و تحمل
افتادن و افکندن عشاق فن کیست؟
دست و دهن موسی ازین مایده شد داغ
این لقمه به اندازه کام و دهن کیست؟
هر کس گلی از شوق تو در آب گرفته است
تا قامت رعنای تو سرو چمن کیست؟
سودای تو در انجمن آرایی دلهاست
تا شمع جهانسوز تو در انجمن کیست؟
دلها شده از پرده فانوس تنکتر
تا شعله سودای تو هم پیرهن کیست؟
در گلشن جنت ننشیند دل صائب
تا در سر این مرغ هوای چمن کیست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به سوالات فلسفی و عاطفی در مورد زیبایی، عشق و وجود پرداخته است. شاعر با اشاره به تصاویر زیبایی از طبیعت و احساسات انسانی، به دنبال شناخت حقیقت و معشوقی است که در پس آن زیباییها نهفته است. او از زیباییهای طبیعی نظیر خورشید، گلها و شبها حرف میزند و با سوالات رندانه و عمیق خود، به پیچیدگیهای عشق و جوهر وجودی انسان تأکید میکند. در نهایت، شاعر به تحیر و شگفتی در برابر زیباییها و حقیقتهای ناشناخته زندگی اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که عشق و زیبایی در نهایت نامشخص و اسرارآمیزند.
هوش مصنوعی: کیست که مانند یاسمن، چهرهاش زیر نور خورشید پنهان است؟ و کیست که همچون آینه، پیراهن صبح را بر تن دارد؟
هوش مصنوعی: چون در درون آن غنچه کسی نیست که بتواند حرف بزند، در این دو جهان که پر از شیرینی است، چه کسی میتواند دربارهی سخن و شکر صحبت کند؟
هوش مصنوعی: چه کسی را میتوان یافت که چهرهاش مانند آینهای روشنگر در روز باشد؟ و کیست که سایهی گیسوانش به مانند شب، پیچیده و زیبا باشد؟
هوش مصنوعی: هر قطره اشکی که یعقوب میریزد، او را به یاد پیراهن گلها میاندازد. حال سوال این است که این پیراهن متعلق به چه کسی است؟
هوش مصنوعی: در دل شب، چه کسی خون شفق زیبا را به مشکی تبدیل کرده است؟ این نعمت و زیبایی از کدام موی خوشبوست؟
هوش مصنوعی: در رنگ خونین افق، بازوان صبح و دست خورشید از حیرت در حال تماشا هستند که سیب گونه کیست؟
هوش مصنوعی: این بیت توصیف میکند که چون خانه زنبور عسل پر از شهد است، نام و نشانی ازشیرینی و خوشی را در اطراف خود پخش کرده و از این رو همه جا پر از شیرینی و لذت است. در واقع، این تصویر به نوعی به فراوانی نعمت و خوشی اشاره دارد و به این فکر میافکند که آیا کسی میتواند این همه خوشی را به دست آورد؟
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که بتواند با زبان شیرین و دلنشین از آن ترکیب پیچیده وجود و عدم بگوید، به گونهای که همچون شیر و شکر با هم آمیخته شده باشند؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در اینجا مغز یا فکر عاشقانه و آزرده، از زیبایی و خوشبو بودن پیراهن یوسف، حسرت و ناراحتی دارد. به نوعی نشاندهنده این است که حتی نسیم خوشبو و لطیف چمن هم در این زمینه تاثیری ندارند و نمیتواند به این احساسات غمانگیز کمک کند.
هوش مصنوعی: هرچند در این لحظهها که دلها پرشور و شوقاند، نمیتوان بهراحتی گفت که در این جمع چه کسی حضور دارد و کیست.
هوش مصنوعی: غیر از موی تو، ای کسی که صف عشق را شکستهای، صبر و شکیبایی عاشقان در برابر چه چیزی میتواند دوام آورد و چه کسی میتواند این حال را تحمل کند؟
هوش مصنوعی: این بیت به ارتباط بین نعمتها و استعدادها اشاره دارد. در آن به این نکته پرداخته میشود که هر فردی با توجه به ظرفیت و توان خود، از نعمتها و برکات زندگی بهرهمند میشود. به عبارتی، آنچه برای یکی مناسب و لذتبخش است ممکن است برای دیگری در دسترس نباشد یا چندان خوشایند نباشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر عشق تو گلی را در آب برداشت، تو را با آن قامت زیبا و دلربایت در باغ و چمن مقایسه میکند.
هوش مصنوعی: علاقه و عشق به تو در دلهای بسیاری وجود دارد. حالا باید دید که چه کسی در این جمع میتواند به اندازه تو روشنی و گرمی ببخشد.
هوش مصنوعی: دلها از نور پردههای نازک روشنتر شدهاند تا آتش عشق تو را درک کنند. آیا کسی هست که بتواند این احساسات را به تصویر بکشد؟
هوش مصنوعی: دل صائب در بهشت آرام نمیگیرد، مگر اینکه بداند در سر این مرغ، چه کسی هوای چمن را دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن سرو که آمد بر ما از چمن کیست
وان غنچه که دلها شد ازو خون دهن کیست
آن میوه که از باغ بهشت است درختش
کار نزدیک دهن آمده سیب ذقن کیست
چون طلعت خورشید که پوشید غبارش
[...]
آن سرو خرامان که گذشت از چمن کیست
و آن شمع برافروخته از انجمن کیست
شمعی که چراغ دل ما روشن ازو شد
روشن شود ای کاش که در انجمن کیست
جان یافتم از بوی تو ای باد سحرگاه
[...]
بی باده سیه مست، شب از یاسمن کیست؟
فیض سحر از سینهٔ گل پیرهن کیست؟
نظّاره، خیال کِه در آغوش کشیده ست؟
حیران نگهی، آینه دار بدن کیست؟
شد صفحهٔ من، جزیه ستان ورق گل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.