یارب دل خون گشته ز مژگان که جسته است؟
این قطره گرم از دل سوزان که جسته است؟
شد پله میزان ز فروغش ید بیضا
این لعل گرامی ز رگ کان که جسته است؟
در دایره نه فلک آرام ندارد
این نقطه شوخ از خط فرمان که جسته است؟
آب از نظر خیره خورشید گشاید
این پرتو از آیینه رخشان که جسته است؟
دود از جگر خرمن افلاک برآرد
این برق ز ابر گهرافشان که جسته است؟
در گلشن خلدش نتوان داشت به زنجیر
این طایر وحشی ز گلستان که جسته است؟
در دامن ساحل نزد چنگ اقامت
این مشت خس از سیلی طوفان که جسته است؟
بر دامن صحرای قیامت ننشیند
این گرد سبکسیر ز جولان که جسته است؟
بی آینه بر سنگ زند راز دو عالم
این طوطی مست از شکرستان که جسته است؟
شد روی زمین از عرقش دامن گوهر
این یوسف شرمین ز شبستان که جسته است؟
خون از نفسش می چکد و زهر ز گفتار
این آبله از خار مغیلان که جسته است؟
بی زخم نمایان نبود یک سر مویش
این صید ز سر پنجه مژگان که جسته است؟
این چهره کاهی گل روی سبد کیست
این برگ خزان دیده ز بستان که جسته است؟
این شعله آه از جگر چاک که برخاست؟
این سرو خرامان ز خیابان که جسته است؟
دل رو به قفا می رود امروز دگر بار
از دام سر زلف پریشان که جسته است؟
صائب دگر امروز همه سوز و گدازی
آهی دگر از سینه سوزان که جسته است؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهٔ دلسوختگی و عشق عمیق صحبت میکند. شاعر با زبان استعاری، احساسات خود را بیان میکند و به تصویرکشیدن لحظات دردناک و زیبای عشق میپردازد. اشعار به تکرار تأکید بر جدایی و دلتنگی دارد و همچنین به زیباییهای معشوق و تأثیرات وجود او بر شاعر اشاره میکند. شاعر با خاطرات و تصاویر مختلف، عواطف خود را منتقل میکند و به توصیف حالاتی چون سرخوردگی، شوق و اندوه از دسترفتن معشوق میپردازد. در مجموع، شعر حس عمیق و زیبای عشق و غم را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: آیا میتوانی بگویی که این اشکهای گرم از دل دردمند من، به خاطر چه کسی ریخته شده است؟ دل من از غم و اندوه پُر شده و میخواهم بدانم که چه چیزی باعث این همه ناراحتیام شده است.
هوش مصنوعی: از روشنایی او، میزان و پلهای به وجود آمده است. آیا این گوهر قیمتی، از رگ درون معدن بیرون آمده است؟
هوش مصنوعی: در دنیای بزرگ، هیچ چیز آرام نیست و این نقطه بازیگوش که از مسیر مشخص خود خارج شده، به چه دلیلی این کار را کرده است؟
هوش مصنوعی: آب در زیر تابش خیرهکننده خورشید میدرخشد، مانند پرتو نوری که از یک آینه روشن و درخشان بازتاب مییابد.
هوش مصنوعی: این برق از ابرهای سنگین و پربار میآید، مانند دودی که از دل آتش بلند میشود. این اشاره به قدرت و عظمت طبیعت دارد که به هنگام رعد و برق، نشان از انرژی و نیرویی است که در آسمان وجود دارد.
هوش مصنوعی: در باغ بهشتی او نمیتوان این پرنده وحشی را که از گلستان رهایی یافته به بند کشید.
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن وضعیتی است که موجودی کوچک و بیاهمیت در کنار ساحل نشسته است. این موجود در برابر قدرت طوفان قرار گرفته و نشانهای از خس و خاشاک است که بر اثر نیروی عظیم طبیعت از جای خود جسته و به سواحل آمده است. در اینجا به نوعی از آنچه که در دریا و زندگی جاری است، اشاره شده و تضاد قدرتهای بزرگ و موجودات کوچک به نمایش گذاشته میشود.
هوش مصنوعی: این گرد و غبار سبکی که به خاطر حرکت و جنبش به وجود آمده، در دشت قیامت نمیشود بر زمین بنشیند.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که طوطی مستی که از سرزمین شیرینیها (شکرستان) آمده، بدون نیاز به آینه به سراغ سنگ میرود تا رازهای دو جهان را افشا کند. طوطی، نمادی از زیبایی و هنر بوده و نشان میدهد که حتی بدون ابزارهای معمول (آینه)، میتواند به درک عمیقتری از واقعیتها دست یابد.
هوش مصنوعی: از عرق او زمین پر از گوهر شده است. این یوسف شرمنده که از شبستان بیرون آمده، چه کسی است؟
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن حالتی است که فردی دردمند و رنجور، احساس ناامیدی و زخمخوری را منتقل میکند. او به شدت از کلام یا رفتاری که از خود نشان داده، آسیب دیده و حالش به گونهای است که درد و رنج او به وضوح احساس میشود. این تصویرگر تلاش میکند تا بگوید که رنج و زحماتی که به او وارد شده، بسیار عمیق و تاثیرگذار است.
هوش مصنوعی: بی زخم نمایان نمیشود حتی یک تار موی او، این دام که او با سر پنجههای مژههایش میچرخاند چیست؟
هوش مصنوعی: این شعر در مورد یک چهره زیبا و شاداب صحبت میکند که به نظر میرسد از گلهای سبد گرفته شده باشد. همچنین، اشاره به برگهای خشک پاییزی دارد که از باغ خارج شده است. به طور کلی، این بیت به تضاد زیبایی و زوال اشاره میکند.
هوش مصنوعی: این شعلهای که از دل معذبت بالا آمده، به چه دلیلی است؟ و این درخت جوان و خوش قد و قامت که از خیابان عبور کرده، به کجا میرود؟
هوش مصنوعی: امروز دل دوباره از دست میرود، به خاطر اینکه دیگر نمیتواند از دام موهای آشفتهی آن محبوب رهایی یابد.
هوش مصنوعی: امروز حال و هوای دیگری دارم، و از درونی داغ و پرآشوب آتشی دیگر برمیخیزد که از قلبم به بیرون میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کوکب به فلک زآتش پنهان که جسته است؟
این مشت شرر از دل سوزان که جسته است؟
از دل نشنیدیم بجز رایحهٔ درد
این قطرهٔ خون از سر مژگان که جسته است؟
تا دامن محشر ز تک و تاز نماند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.