سر رشته امید ز رحمت گسسته نیست
تا لب گشاده است در توبه بسته نیست
گر محتسب شکست خم میفروش را
دست دعای باده پرستان شکسته نیست
نتوان مرا دگر به فسون رام خویش کرد
مرغ ز دام جسته من چشم بسته است
چون نوبت نگاه رسد خسته می شود
چشمت که در شکستن دل هیچ خسته نیست
بنمای یوسفی که درین قحط سال عشق
بر چهره اش غبار کسادی نشسته نیست
مویی دم ز فکر دهان و میان او
هر چند در تصور او هیچ بسته نیست
آنجا که برق غیرت عشق است نامه سوز
هر قاصدی که پی نکنی، پی خجسته نیست
صائب برو به کوی خرابات فرش شو
کانجا به غیر توبه کسی دلشکسته نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشنیدهای که زیر چناری کدوبنی
بررُست و بردمید برو بر، به روز بیست؟
پرسید از آن چنار که «تو چند سالهای؟»
گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است»
خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روز
[...]
می کوش در سخا که بهشتی صفت سخیست
بدخو مشو که خوی بد از طبع دوزخی است
نشنیدهای که زیر چناری کدو بنی
برجست و بر دوید برو بر به روز بیست
پرسید از چنار که تو چند روزهای
گفتا چنار عمر من افزونتر از دویست
گفتا به بیست روز من از تو فزون شدم
[...]
گه شمس در اقامت و گاه بدر در مسیر
که برق در بستم و گاه ابر می گریست
اندر دهان دهر گه این رفت و آن بماند
و اندر زبان خلق گه این مرد و آن بزیست
این را حیات کوته و آنرا امل دراز
[...]
از دل به دل برادر گویند روزنیست
روزن مگیر گیر که سوراخ سوزنیست
هر کس که غافل آمد از این روزن ضمیر
گر فاضل زمانه بود گول و کودنیست
زان روزنه نظر کن در خانه جلیس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.