دلبستگی است مادر هر ماتمی که هست
می زاید از تعلق ما، هر غمی که هست
خود را ز واصلان دیار فنا شمار
تا بر دل تو سور شود ماتمی که هست
با تشنگی باز که در زیر آسمان
دلهای آب کرده بود، شبنمی که هست
از خود رمیده ای است که خود را نیافته است
امروز در بساط جهان بیغمی که هست
هر چند در دهان تو خاک سیه زنند
چون نقش، خوش برآی بر هر خاتمی که هست
زخم تو بی نیاز ز مرهم نمی شود
تا صرف دیگران نکنی مرهمی که هست
آتش ز سنگ و لعل ز خارا گرفته اند
محکم بگیر دامن کوه غمی که هست
بر مهلت زمانه دون اعتماد نیست
چون صبح در خوشی به سر آور دمی که هست
سالک اگر به دامن خود پای بشکند
در دل کند مشاهده هر عالمی که هست
هرگز سری ز روزن دل برنکرده اند
جمعی که قانعند به این عالمی که هست
با خامشی بساز که در خاکدان دهر
چاه فرامشی است همین محرمی که هست
صائب دو شش زدند درین عالم سپنج
آنها که ساختند به نقش کسی که هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفاهیم درد، دلبستگی و تعلقات انسانی میپردازد. شاعر بیان میکند که همه غمها و ماتمها از دلبستگیهایی ناشی میشوند که ما داریم. او پیشنهاد میکند که باید خود را در دیار فنا یعنی دنیای مادی، کمتر وابسته بدانیم تا از غمها کاسته شود. همچنین اشاره میکند که در زندگی هر فرد مرهمی برای دردها وجود دارد و باید به آن توجه کنیم. شعر در نهایت بر این نکته تأکید دارد که در دنیایی که پر از غم و رنج است، خاموشی و آمادگی برای پذیرش شرایط میتواند به افرادی کمک کند که به دنبال آرامشاند.
هوش مصنوعی: وابستگی به مسائل و چیزها، ریشهی هر اندوه و ماتمی است که وجود دارد. هر غمی که احساس میکنیم، ناشی از همین تعلقخوردنهاست.
هوش مصنوعی: خود را از کسانی که به دنیای فانی پیوستهاند بدان و زندگی را بر دلات تلخ بگردان، تا از غمی که در خود داری، آگاه شوی.
هوش مصنوعی: زیر آسمانی که دلها را پر از احساس کرده بود، دوباره با عطش مواجه شدیم و در این حال، شبنمی وجود دارد.
هوش مصنوعی: انسانی که از حقیقت وجود خود فاصله گرفته، هنوز نتوانسته خود را بشناسد و امروز در دنیایی پر از بیخبری و بیغم زندگی میکند.
هوش مصنوعی: هرچند که بعضیها در مورد تو سخنهای نامناسب بگویند و تو را بدنام کنند، اما تو باید از خودت دفاع کنی و مانند نقشی زیبا بر روی هر عکسی که وجود دارد بدرخشی.
هوش مصنوعی: زخم تو به هیچ پمادی احتیاج ندارد و تنها زمانی بهبود مییابد که دیگران برایت مرهمی بیاورند.
هوش مصنوعی: آتش را از سنگ و جواهرات را از سنگهای قیمتی به دست آوردهاند؛ بنابراین، با قدرت دامن کوه را بگیر، زیرا غمی در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: به هیچ وجه نمیتوان به زمان و شرایط اعتماد کرد، چون زندگی مانند صبحی است که فقط به اندازه یک لحظه خوشی دارد و باید آن را در همان لحظهای که هست، تجربه کرد.
هوش مصنوعی: اگر راهیاب در مسیر خود به مانعی برخورد کند، میتواند با دل و روح خود به دیدن و درک هر جهانی که وجود دارد، بپردازد.
هوش مصنوعی: بسیاری از کسانی که به دنیای موجود راضی هستند، هرگز از عمق احساسات و قلب خود عبور نکردهاند و به جستجوی عمق معنا و حقیقت نپرداختهاند.
هوش مصنوعی: با سکوت و آرامش زندگی کن، زیرا در دنیا فراموشی وجود دارد و همین حال حاضر هم ممکن است از یاد برود.
هوش مصنوعی: در این دنیا، افرادی که به دنبال ایجاد محدودیت و قضاوت درباره دیگران هستند، در حقیقت خود را در دام آنچه ساختهاند گرفتار کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.