رخساره ترا ز عرق دیده بان بس است
شبنم برای تازگی گلستان بس است
حال مرا زبان نکند گر بیان درست
رنگ شکسته، درد مرا ترجمان بس است
فرصت کجاست فکر عمارت کند کسی؟
از خارخار سینه مرا آشیان بس است
تشریف قرب در خور این خاکسار نیست
ما را ز دور سجده این آستان بس است
رخساره ترا به نقاب احتیاج نیست
آیینه را فروغ خود آیینه دان بس است
با کجروان اگر نکنی راستی بجاست
با راست خانگان کجی ای آسمان بس است
چون کودکان به چیدن گل نیست چشم ما
ما را رخ گشاده ای از باغبان بس است
طبل رحیل، قافله ای افکند به راه
یک نغمه سنج در همه بوستان بس است
دریا اگر ز آب مروت شود سراب
ما را عقیق صبر به زیر زبان بس است
آزادگان به راحله خود سفر کنند
تخت روان موج ز ریگ روان بس است
زخمی که خشک بند توان کرد نعمتی است
چشم مرا غباری ازین کاروان بس است
صائب اگر ز همنفسان همدمی نماند
کلک سخن طراز، مرا همزبان بس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف احساسات عمیق و عشق نگاشته شده است. شاعر میگوید که زیبایی چهره محبوبش بهقدری است که نیازی به نقاب ندارد و نور او خود آیینه است. او به دردی که در دل دارد اشاره کرده و آن را به شکنندگی رنگ تشبیه میکند. مفاهیم دیگری همچون زمان و فرصت، خلوص عشق، و نیاز به همراهی در مسیر زندگی نیز در شعر مطرح میشود. شاعر بر این نکته تأکید دارد که حتی در شرایط سخت نیز باید سرسخت بود و تحمل کرد. در نهایت، او به ارزش کلام و همدلی اشاره میکند و میگوید که کلامش بهترین همزبان اوست. این شعر به زیبایی احساسات انسانی و عشق را بیان میکند.
هوش مصنوعی: چهرهی تو به اندازهی قطرات عرقی که بر صورتت نشسته زیباست، و این زیبایی نیاز به شبنمی برای تازگی گلستان ندارد.
هوش مصنوعی: حالم را هیچ زبانی نمیتواند بیان کند، حتی اگر به درستی و با دقت توصیف شود. درد من نیازمند هیچ ترجمانی نیست و خودش را میشناساند.
هوش مصنوعی: فرصتی برای ساخت و ساز و پیشرفت وجود ندارد، چون من از درد و رنج درونم، به اندازه کافی برای ایجاد یک جایگاه و آرامش دارم.
هوش مصنوعی: ما شایستهی نزدیک شدن به مقام رفیع نیستیم، اما همین که از دور به سجدهی این آستان مینستیم برای ما کافیست.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو نیازی به پوشش ندارد، چرا که خود نوری که از تو ساطع میشود، برای تابش بر آیینه کافی است.
هوش مصنوعی: اگر با افرادی که از مسیر راست و درست منحرف شدهاند، راستگویی نکنید، تعجبی ندارد. اما برای کسانی که در مسیر درست هستند، انحراف کافی است که وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: چشم ما مانند کودکانی است که در حال چیدن گل هستند و به تماشای زیباییها مشغولاند. برای ما تنها یک لبخند از باغبان کافی است.
هوش مصنوعی: صدای طبل کوچ، گروهی را به حرکت درآورده است، و برای شادابی بستان، فقط یک نغمه و آهنگ کافی است.
هوش مصنوعی: اگر دریا بر اثر نادیده گرفتن مهربانی و بزرگواری، به سراب تبدیل شود، برای ما داشتن صبر و استقامت کافی است. مثل عقیقی که در زیر زبان داریم و نشاندهنده سکوت و تحمل ماست.
هوش مصنوعی: آزادگان با آرامش و بدون دغدغه سفر میکنند، چرا که وجود یک تخت راحت و نرمی چون خواب در میانهی راه از دردسرها و سختیهاشان میکاهد.
هوش مصنوعی: زخمی که به خاطر آن میتوانم خود را کنترل کنم، برای من مثل نعمتی است. برای دیدن این کاروان، فقط یک غبار کافی است.
هوش مصنوعی: اگر در جمع افرادی که با هم صحبت میکنیم، هیچ همدم و همزبانی نمانده باشد، برای من همین که بتوانم بگویم و بنویسم کافی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک شهر سنگدل را یک سختجان بس است
جائی که صد خدنگ بود یک نشان بس است
زلفت هزار حلقه کمان را چه میکند؟
گر صید دل مراد بود یک کمان بس است
دل زان تست بر سر جان گر سخن بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.