زمانه را گل روی تو در بهار گرفت
بهشت را خط سبز تو در کنار گرفت
کمین دشمن دانا بلای ناگاه است
جنون عنان مرا وقت نوبهار گرفت
هوای گلشن فردوس بی غبار بود
چگونه سیب زنخدان او غبار گرفت؟
تو تا برآمدی از خانه مست و تیغ به دست
به هر دو دست سر خویش روزگارگرفت
قدم به خاک شهیدان عجب که رنجه کنی
چنین که پای ترا ناز در نگار گرفت
سفید گشتن چشم است صبح امیدش
ترا کسی که سر راه انتظار گرفت
عنان حسن گرفتن به خط میسر نیست
چگونه گرد تواند ره سوار گرفت؟
مرا ز سنگ ملامت چو کوهکن غم نیست
که جان سخت مرا بیستون عیار گرفت
به چشم وحشت من صیقل است ناخن شیر
ز بس که آینه ام خوی با غبار گرفت
به روی آب بود نقش بر جناح سفر
قرار چون خط مشکین بر آن عذار گرفت؟
کراست زهره شود سنگ راه من صائب؟
چنین که شوق ز دست من اختیار گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و تأثیر گل روی محبوبش در فصل بهار اشاره میکند و میگوید که وجود او بهشت را زینت میبخشد. وی در عین حال از خطرات و بلایای ناگهانی که در کمین است، ابراز نگرانی میکند و از جنون ناشی از عشق ویرانکننده صحبت میکند. همچنین به کمبود و غبار در فضای زندگی او میپردازد و تأکید میکند که محبت او، وی را به حالت جنون و اشتغال در زندگی کشانده است. در نهایت، شاعر درباره زیبایی و جذبهاش و همچنین احساسات عمیقش در مواجهه با عشق و مشکلات زندگی صحبت میکند.
هوش مصنوعی: دنیا با زیبایی تو در بهار جان تازهای گرفته است و بهشت هم به خاطر حضور تو، رنگ و رویی تازه یافته است.
هوش مصنوعی: دشمن آگاه در کمین نشسته، مثل یک بلای ناگهانی است و در زمانی که بهار فرامیرسد، دیوانگی به سرم افتاده و کنترل از دستم رفته است.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است که زیبایی و پاکی گلشن فردوس تحت تأثیر آلودگی قرار بگیرد، در حالی که خودِ چهرهی دلفریب آن نازنین دچار غبار و تیرگی شده است؟
هوش مصنوعی: تو که از خانه بیرون آمدی، در حالی که مست بودی و با تیغ در دست، زندگی ات به راحتی در دستان خودت شکل گرفت.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره به شدت ارادت و احترام به شهیدان است. شاعر بیان میکند که جای پای آدمی که آنچنان نرم و نازک است، نشان از عظمت و بزرگی مقام شهیدان دارد. این نشان میدهد که قدم گذاشتن بر خاکی که چنین قهرمانانی را در بر داشته، کار آسانی نیست و نیاز به احترام و درک عمیق دارد.
هوش مصنوعی: صبح امید مانند سفیدی چشم است و به کسی که در راه انتظار نشسته است، اشاره دارد.
هوش مصنوعی: به دست گرفتن زیبایی در نوشتن کار آسانی نیست، چگونه میتوان با مهارت، مسیر را برای سوارکار مشخص کرد؟
هوش مصنوعی: من از انتقادات و سرزنشها مانند کوهکنی که به سنگ سختی برمیخورد، ناراحت نیستم؛ چرا که روح قوی و استوار من مانند سنگ بیستون است که نمیتواند شکسته شود.
هوش مصنوعی: چشم من پر از ترس و وحشت است و ناخن شیر به مانند صیقلی در آن دیده میشود؛ چراکه آینه وجودم به خاطر غبار ناامیدی و غم، کثیف شده است.
هوش مصنوعی: تصور کن که بر روی آب تصویری نقش بسته است که مانند یک خط تیره و زیبای مشکی بر روی صورت ملایم و لطیف یک دختر جای گرفته است. این تصویر به زیبایی و آرامش سفر اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه زیباییهای طبیعی در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: کی میتواند در برابر سنگهای راه من مقاومتی داشته باشد؟ همینطور که شوق و اشتیاق از دست من خارج شده و بر من تسلط یافته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گه وداع بت من مرا کنار گرفت
بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت
وصال آن بت صورت همی نبست مرا
بدان زمان که مرا تنگ در کنار گرفت
چو وصل او را عقل من استوار نداشت
[...]
بیاد شاه جهان عالم افتخار گرفت
ز بی قرار حسامش جهان قرار گرفت
علاء دولت و دین ، اتسز آن جهانگیری
که عالم از سر شمشیرش اعتبار گرفت
نهیب او بیکی حمله صد مصاف شکست
[...]
زمانه دامن اقبال شهریار گرفت
سعادتش چو دل و دیده در کنار گرفت
ظفر به همت گرز گر آن جمال گرفت
جهان به دولت شاه جهان قرار گرفت
یمین دولت و دین و امین ملت و ملک
[...]
طراوتی که جهان از دم بهار گرفت
شریعت از نفس صدر کامکار گرفت
خدایگان شریعت که قاضی افلاک
ز روی فرّخ او فال اختیار گرفت
بحکم آنکه سر سال برستانۀ اوست
[...]
سپیده دم که جهان بوی نوبهار گرفت
صبا نسیم سر زلف آن نگار گرفت
بگاه بام دلم در نوای زیر آمد
چو بلبل سحری نالهای زار گرفت
چو آن نگار جفاپیشه دست من نگرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.