گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

مرا که داغ و کبابم چه دوزخ و چه بهشت

مرا که مست و خرابم چه کعبه و چه کنشت

نخست پیر خرابات چون قلم قط زد

برات روزی ما بر لب پیاله نوشت

به آب شور مرا کعبه کی فریب دهد؟

که مشربم شده خوگر به آب تلخ کنشت

به کلک قاعده دانی شکستگی مرساد

که توبه نامه ما با خط شکسته نوشت!

هزار بوسه سیراب می توان کردن

لب پیاله گر افتد به دست ما لب کشت

مرا که واله آن چاک سینه ام صائب

کجا گشاده شود دل ز کوچه باغ بهشت؟

 
 
 
فرخی سیستانی

همه نعیم سمرقند سربه‌سر دیدم

نظاره کردم در باغ و راغ و وادی و دشت

چو بود کیسه و جیب من از درم خالی

دلم ز صحن امل فرش خرمی بنَوَشت

بسی ز اهل هنر بارها به هر شهری

[...]

انوری

جهان ز رفتن مودود شه موئید دین

به ما نمود مزاج و به ما نمود سرشت

جریده‌ایست نهاد سیه سپید جهان

که روزگار درو جز قضای بد ننوشت

چه سود از آنکه از این پیش خسروان کردند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
حکیم نزاری

چه فتنه بود که در عید گه جنان بگذشت

سواره بر من مسکین ناتوان بگذشت

سلام کردم و پرسید کای فلان چونی

همین بگفت و به شبدیز بر ، روان بگذاشت

چه گویمت ز سخن گفتنش که شیرینی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
جهان ملک خاتون

نسیم باد بهارست یا هوای بهشت

بهشت چیست وصال نگار حورسرشت

نوای بلبل و آواز چنگ و نغمه ی عود

خوش است و خوش بود آبی روانه بر لب کشت

بهشت روی تو ما را مدام می باید

[...]

حافظ

کنون که می‌دمد از بوستان نسیمِ بهشت

من و شرابِ فرح بخش و یارِ حورسرشت

گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز؟

که خیمه سایهٔ ابر است و بزمگه لبِ کِشت

چمن حکایتِ اردیبهشت می‌گوید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه