فضای چرخ مقام نفس کشیدن نیست
مسوز شمع در آن خانه ای که روزن نیست
ز فکر عالم بالا سیه دل آسوده است
ملال پای گرانخواب را ز دامن نیست
ز سیر دایمی چرخ می شود معلوم
که در بساط زمین جای آرمیدن نیست
چو طفل مهد مکن دل به مهره بازی خوش
که هیچ سبحه ترا چون نفس شمردن نیست
کنند اگر چو خم باده خشت بالینم
مرا ز کوی خرابات پای رفتن نیست
چه خون که در جگرم می کند پشیمانی
شراب خوردن من کم ز شیشه خوردن نیست
فغان که حلقه جمعیتی ندارند چرخ
که همچو خانه زنجیر پر ز شیون نیست
ز تنگ چشمی سوزن چه تابها که نخورد
هنوز رشته امید را گسستن نیست
به نقل، شور مکن آن دهان شیرین را
که باده را مزه ای به ز لب گزیدن نیست
بپوش چشم ز نشو و نمای دل صائب
که تخم سوخته را بهره از دمیدن نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساساتی اشاره دارد که ناشی از محدودیتها و کمبودها در زندگی است. شاعر از فضای چرخ (نماد زمان و تقدیر) میگوید که مکانی برای آرامش و نفس کشیدن نیست و زندگی معمولی پر از رنج و درد است. نگران بازیهای بیپایان و فریبهای دنیاست که انسان را از حقیقت دور میکند. شاعر به تصویر جفا و درد قلبش میپردازد و همچنین به غم عدم جمعیت و پیوند در زندگی اشاره میکند، به طوری که حتی لحظات شاد نیز به سرعت به ناامیدی تبدیل میشوند. او به انسانها هشدار میدهد که از ظواهر دنیا چشم پوشی کنند زیرا امید واقعی در آن نیست. در کل، شعر به نوعی هشدار درباره عبور زمان و اهمیت درک واقعیات زندگی است.
هوش مصنوعی: فضای گردش دنیا جایی برای تنفّس و زندگی مناسب نیست. در خانهای که هیچ روزنی وجود ندارد، شمع را نسوزان، زیرا نور و زندگی در آنجا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که به تفکر در مورد مسائل عالی میپردازد، از غم و اندوه آسوده است و بار سنگین خواب را از دامن خود دور کرده است.
هوش مصنوعی: از حرکت دائمی کره زمین معلوم میشود که در این دنیای فانی و ناپایدار، جای راحتی و آرامش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: مانند کودکی که در گهواره به بازی با مهرهها مشغول است، دل خود را به این بازیهای خوش نده. زیرا هیچ چیز به ارزش ذکر و به یاد خدا بودن نیست.
هوش مصنوعی: اگر مانند خم باده با من رفتار کنند و مرا در خوابگاه خود بگذارند، دیگر نمیتوانم از مسیر این خرابهها قدم بردارم.
هوش مصنوعی: در دل من درد و غم زیادی وجود دارد که باعث پشیمانیام شده است. نوشیدن شراب برای من کمتر از نوشیدن شیشه نیست.
هوش مصنوعی: بس که افسوس و ناله در دل دارم، این دور زندگی مانند خانهای است که زنجیرهایی دارد و هیچ جمعیتی برای شادمانی یا کنش در آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر تنگچشمی و سختگیری برخی، مشکلات زیادی بر سر راه امید و آرزوها وجود دارد، اما این امید هیچگاه نمیشکند و از بین نمیرود.
هوش مصنوعی: به گفتگو و نقل قول درباره آن دهان شیرین نپرداز که طعم باده هیچ همسطح و برابری با لذت مزه کردن لبها ندارد.
هوش مصنوعی: از تماشای حالت و تغییرات دل صائب چشم بپوش، زیرا تخم سوخته هیچ سودی از زندگی و نشو و نما نمیبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه داغها که مرا از غم تو بر تن نیست
چه چاکها که ز هجر تو در دل من نیست
کدام دجله که از اشک من نه چون دریاست
کدام خانه که از آه من چو گلخن نیست
مرا چو لاله ز داغ تو در لباس حیات
[...]
براه عشق تو جز اشک و آه با من نیست
از آن متاع چه بهتر که باب رهزن نیست
زبس گداختم از غم چنان سبک شده ام
که خون ناحق من نیز بار گردن نیست
بغیر دیده و دل کز غمت فروغ برند
[...]
ترا که برق بلا خوشه چین خرمن نیست
خبر ز حال من و تنگدستی من نیست
ترا رسد به غزال حرم سرافرازی
که در قلمرو چین این بیاض گردن نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.