نه انجم است که زینت فروز نه فلک است
که بر صحیفه افلاک، نقطه های شک است
تغافلی که به حال کسی بود مخصوص
هزار بار به از التفات مشترک است
حریف ناله نه ای، در گذر ز صحبت من
که ماجرای من و وصل، آتش و نمک است
به هوش باش نسازی طعام خود را شور
که شعر همچو طعام، استعاره چون نمک است
همین خط است که باطل ز حق جدا سازد
وگرنه حسن زن و مرد، هر دو مشترک است
کلام خویش به هر بیخرد مخوان صائب
سخن وظیفه جان است و روزی ملک است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوعاتی چون زیبایی، عشق و سخن میپردازد. شاعر به تقابل زیبایی و حقیقت اشاره میکند و میگوید که زیباییها و احساسات انسانی هر دو در نهایت مشترک هستند. همچنین تأکید میکند که در وجود انسان، گیجی و بیتوجهی به حال دیگران بهتر از توجه دم دستی است. شاعر به این نکته اشاره میکند که هر سخن و شعری مانند طعام باید با دقت و با معنی باشد، چرا که کلام، ارزش و جایگاه خاصی دارد. در پایان، نسبت به رواج سخن بیمعنا هشدار میدهد و میگوید که سخنِ درست و عمیق، وظیفهای مهم و حیاتبخش است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نه ستارهها بهعنوان زینتافزا وجود دارند و نه آسمان بهعنوان قلمی برای نوشتن بر این کائنات، بلکه در واقع این نشانهها و علامتها بیانگر تردید و شک هستند.
هوش مصنوعی: توجه نکردن به حال دیگران و غفلت از مشکلات آنها، هزار بار بهتر از این است که به طور مشترک به احساسات و مشکلات دیگران توجه کنیم.
هوش مصنوعی: تو که رنج من را نمیفهمی و نمیتونی به حرفهای من گوش بدی، بهتر است از کناری عبور کنی. زیرا داستان من و وصل معشوق، پر از سوز و تلخی است.
هوش مصنوعی: هوش خود را از دست نده و به طعام خود شور نزن، زیرا شعر مانند طعام است و استعاره مانند نمک میباشد.
هوش مصنوعی: همین مرز و تفاوت است که نیک و بد را از یکدیگر جدا میکند و در غیر این صورت، زیبایی و خوبی در زن و مرد هر دو وجود دارد.
هوش مصنوعی: هرگز نباید سخنان خود را با افرادی که درک درستی ندارند به اشتراک بگذاری، چون اینکه چه میگویی، برای روح تو بسیار اهمیت دارد و به نوعی تامین کننده نیازهای توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز کعبتین دو چشم تو، ته نما دو یک است
به سنگ تفرقهاش لیک احتیاج تک است
بهار شوخی او جشن تازه فلک است
شراب خوش مزه است و کباب (خوش نمک) است
ز یمن همت احباب مطلبی داریم
که گر به هیچ نسنجد (دو) صد هزار یک است
به حال ما نزند خنده گر کسی داند
[...]
دل از غبارِ نفس زخمِ خفته در نمک است
ز موجِ پیرهن این محیط پر خسک است
بهارِ رنگِ جهان جلوهٔ خزان دارد
بقم درین چمن حادثاتِ اسپرک است
ز اهلِ صومعه اکراه نیست مستان را
[...]
بگویمت سخنی کاندر او نه جای اشک است
که هر که طاعت حق کرد افضل از ملک است
هر آنکه بندگی حق نکرد و سهل شمرد
به روز باز پسین، جایش اسفلین درک است
هر آنکه نیست به جانش شرار آتش عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.