بتان که صید به نیرنگ مینمایندت
کباب آتش بیرنگ مینمایندت
اگر برون کنی از دل هوای آزادی
بهشت در قفس تنگ مینمایندت
ببر ز مردم غافل که این گرانجانان
گرانرکابتر از سنگ مینمایندت
به ناخنی که رسد، پرده را بگردانند
معاشران که هماهنگ مینمایندت
گر از لباس برآیی نمیشناسندت
همین گروه که یکرنگ مینمایندت
ز زنگ، آینه دل اگر بپردازی
هزار آینه در زرنگ مینمایندت
علامت نفس سوخته است، منزل نیست
سیاهیی که به فرسنگ مینمایندت
بکن به لالهرخان چشم خود سیه صائب
که زود چهره به خون رنگ مینمایندت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلی ز دور به صد رنگ مینمایندت
چو آب گشت دلت سنگ مینمایندت
تو مست باده نیرنگ و مطربان پرکار
چه نغمهها ز یک آهنگ مینمایندت
توکل تو بلند است و آرزو فربه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.