که به سیب ذقنش چشم هوس دوخته است؟
که سهیل (از) عرق شرم برافروخته است
چون ز آتشکده دل به سلامت گذرد؟
آن که از پرتو مهتاب رخش سوخته است
ما چو طاوس ز بال وپر خود در دامیم
دام زلف تو چه صد چشم به ما دوخته است؟
ترتیب کرد مرا عشق و به جایی نرسید
ابر نیسان چه کند، دانه ما سوخته است
خنده صبح به فانوس تجلی دارد
تا ز شمع رخت آیینه برافروخته است
در زبان آوری خانه ما حرفی نیست
نه چو طوطی سخن از آینه آموخته است
بوسه ای گر نربوده است ز یاقوت لبش
دهن لاله چرا تا به جگر سوخته است؟
آتش از خانه همسایه به همسایه فتد
صائب از پهلوی دل درد و غم اندوخته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف احساسات و افکار عاشقانه خود میپردازد. او از عشق و زیبایی معشوق سخن میگوید و با استفاده از تصاویری نمادین به بیان عواطف خود میپردازد. شاعر احساس میکند که عشق او را در دام انداخته و پیوسته از جذابیت معشوقش میسوزد. کلمات و تصاویری چون "آتشکده"، "محبت"، "بوسه" و "آینه" نشاندهنده عمیق بودن احساسات او هستند و اینکه تلاشهایش برای رسیدن به معشوق به جایی نمیرسد. در نهایت، او به تنهایی و درد دل اشاره میکند و میگوید که غم و اندوه در دلش انباشته شده است.
هوش مصنوعی: کسی که به سیب چانهاش نگاه و آرزویش را به دل دارد، در حقیقت ستارهای چون سهیل از خجالت رنگش تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که دلش را از آتشکدهای پرردر و مشقت رهایی میبخشد، چگونه میتواند از نگرانی و آتش عشق نجات یابد؟ او که به خاطر زیباییهای محبوب خود سوخته و رنجیده است، نمیتواند به راحتی خود را از آن آتش جدا کند.
هوش مصنوعی: ما مانند طاوس با بال و پر خود در تلهای گرفتار آمدهایم و همین زلف زیبای توست که صدها چشم به ما دوخته شده است.
هوش مصنوعی: عشق مرا به نحوی منظم و مرتب کرد، اما به هیچ نتیجهای نرسید. ابر نیسان (باران بهاری) چه کار میتواند بکند وقتی که دانه ما (محصول یا آرزوهایمان) سوخته و از بین رفته است.
هوش مصنوعی: نور صبح مانند لبخند دلنشینی است که از فانوس روشنی سرچشمه میگیرد، تا آنکه شمع زیبایی تو، آینهای از درخشش را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: در سخن گفتن، ما در میان دیگران جایگاهی نداریم و مثل طوطی نیستیم که تنها از دیگران بیاموزیم.
هوش مصنوعی: اگر بوسهای از لبی که همچون یاقوت است گرفته نشده، پس چرا دهن لاله (که نماد زیبایی و عشق است) تا این حد دلسوخته و آسیب دیده است؟
هوش مصنوعی: اگر آتش به خانه همسایه بیفتد، صائب از دل خود درد و غم را جمع کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن چه شمع است که از چهره برافروخته است
که چو پروانه دل سوختگان سوخته است
دهن دوست که تنگی ز وی آموخت دلم
دُرفشانی مگر از چشم من آموخته است
آتشی از دل او در دل من می افتد
[...]
گرچه لب تشنه ز غم عاشق دلسوخته است
سینه چون غم به صد چاک و دهان دوخته است
گرنه آن ماه جبین می طلبد دل به چراغ
شمع رخساره برای چه برافروخته است
چند گویی که مشو بنده خوبان ناصح
[...]
تا ز می چهره گلرنگ تو افروخته است
جگر لاله عذاران چمن سوخته است
هرکجا وحشتی از آتشم افروخته است
برق در اول پرواز نفس سوخته است
چه خیال است دل از داغ تسلیگردد
اخگری چشم به خاکستر خود دوخته است
لاف را آینهپرداز محبت مکنید
[...]
شمعی از حسن تو هر جا که برافروخته است
جان عشاق چه پروانه بسی سوخته است
جامه دلبری و حسن بابریشم ناز
بر قد سرو تو استاد ازل دوخته است
هرگز ای جان نخرندش بجوی اهل نیاز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.