چشم پر خون، صدف گوهر یکدانه اوست
دل هر کس که شود زیر و زبر خانه اوست
لیلی وحشی ما را نبود خلوت خاص
روز هر کس که سیه گشت، سیه خانه اوست
هر دل خسته که خون می چکد از فریادش
می توان یافت که ناقوس صنمخانه اوست
بر لب هر که بود مهر خموشی جاوید
بوسه زن از سر اخلاص، که پیمانه اوست
این پریشان سفرانی که درین بادیه اند
همه را روی توجه به در خانه اوست
حرف آن سلسله زلف، مسلسل بادا!
که شب هستی ما زنده به افسانه اوست
آن که سجاده اش از سینه بی کینه ماست
دل صد پاره ما سبحه صد دانه اوست
هر چراغی نکند دیده ما را روشن
ما و آن شمع که نه دایره و پروانه اوست
هیچ کس گرد دل ما نتواند گردید
کاین شکاری است که در پنجه شیرانه اوست
دام او می کند آزاد ز غم ها دل را
سیر چشمی ز دو عالم، اثر دانه اوست
این کهن قصر که پشت سر طوفان دیده است
بی قرار از اثر جلوه مستانه اوست
چاره دردسر هستی ناقص صائب
گر ز من می شنوی، صندل بتخانه اوست
آشنایی که ز من دور نگردد صائب
در خرابات جهان معنی بیگانه اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و وابستگی عمیق شاعر به محبوبش است. شاعر به زیبایی و جذابیت محبوبش اشاره میکند و بیان میکند که همهی دردها و خواستههای دل در عشق او نهفته است. او همچنین به بیپناهی و تنهایی انسانها در جستوجوی عشق اشاره میکند و نشان میدهد که هر کس با غم و دلشکستگی به در خانه محبوبش نگاه میکند. در نهایت، شعر بر این نکته تأکید دارد که عشق به محبوب، تسکیندهندهی دردها و مشکلات زندگی است و در دنیای پر از نابسامانی، تنها عشق میتواند جان انسان را آرام کند.
هوش مصنوعی: چشمهای پر از اشک، همچون صدفی هستند که گوهر ارزشمندی در درون دارند. هر کسی که به دل او نزدیک شود، تمام زندگیاش دگرگون میشود.
هوش مصنوعی: شاعر به بیان این مفهوم میپردازد که برای ما امکان ندارند که به تنهایی و دور از دیگران باشیم، مثل لیلی و مجنون. او به تبعید و دوری میاندیشد و میگوید هر کس که در زندگیاش دچار مصیبت و تنگنا شده، در حقیقت خود اوست که در حسرت و اندوه گرفتار آمده و خانهاش تاریک و ناامید است.
هوش مصنوعی: هر دلی که از درد و فریادش خون میچکد، میتوان فهمید که آن دل، زنگی برای معبد عشق و معشوق است.
هوش مصنوعی: هر کسی که بر لبش مهر سکوت وجود دارد، از روی صداقت و محبت به او بوسه میزند؛ زیرا او خود میتواند معیار و نشانهای از این سکوت باشد.
هوش مصنوعی: این مسافران آشفتهای که در این بیابان هستند، همه توجهشان به در خانه او جلب شده است.
هوش مصنوعی: گفت و گوی آن رشته مو، پیوسته مانند باد است! زیرا شب زندگی ما به داستان او ادامه دارد.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر درون بیکینهاش، فرش نماز را از سینهاش میبافد، دل پارهپاره ما بهعنوان تسبیحی با صد دانه به حساب میآید.
هوش مصنوعی: هر چراغی که میآید، نمیتواند چشمودل ما را روشن کند. تنها همان شمعی که ما با آن پیوند داریم و دور و برش پروانهها در حال گردش هستند، این توانایی را دارد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به دور دل ما بچرخد، چرا که دل ما در چنگال قدرتی سرسخت و نیرومند است.
هوش مصنوعی: دام او باعث میشود که دل از غمها رها شود و سیرابی چشمها از دو دنیا، نتیجه وجود دانه اوست.
هوش مصنوعی: این قصر قدیمی که شاهد طوفانها بوده، هنوز هم به خاطر زیبایی شگفتانگیز او در حال ناپایداری و اضطراب است.
هوش مصنوعی: اگر به من گوش کنی، راه حل مشکلات و دردسرهای زندگی ناتمام تو در دستان من است.
هوش مصنوعی: آشنایی که هرگز از من دور نمیشود، صائب، نشاندهنده این است که در این دنیای پر از کژی و نادرستی، سایهای از بیگانگی و تنهایی به او تعلق دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قمری دارم کین چشم نهان خانه اوست
دل و جان عاشق آن نرگس مستانه اوست
من ازان یار چه گویم؟ که عجب دلداریست!
شمع جانست و جهان عاشق و پروانه اوست
قصه عشق غریبست و نشاید گفتن
[...]
می عشق است که عالم همه میخانهٔ اوست
خرد پیر، خراباتی دیوانهٔ اوست
همه جا جلوه گه لیلی صحرایی ماست
هر کجا چشم غزالیست سیه خانهٔ اوست
یارب آن لعل شکرخا همه جا نوشش باد
[...]
فارغ از کعبه و از بتکده دیوانهٔ اوست
دل دیوانهٔ او کعبه و بتخانهٔ اوست
حرم و دیر تفاوت نکند عاشق را
هر کجا مینگرد جلوهٔ جانانهٔ اوست
گرچه عالم هم از کون و مکان افسانه است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.