بشکفد پروانه چون در انجمن بیند مرا
خیزد از بلبل فغان چون در چمن بیند مرا
مصرعِ برجستهٔ آهم چنین کاستادهام
آب گردد شمع اگر در انجمن بیند مرا
چرخِ عاجِزکُش که چون شمع آتشم در جان زده است
چشم دارم بر مزارِ خویشتن بیند مرا!
منتِ شمعِ تجلّی مینهد بر بختِ من
کرمِ شبتابی فلک چون در لگن بیند مرا
زان نمیبندم لبِ خواهش که این چرخِ خسیس
روزیم را میبُرد گر بی دهن بیند مرا
سرمهٔ خاموشیی خواهم که گوشِ پردهدر
چون لبِ پیمانه بیزار از سخن بیند مرا
همچو گرگ از یکدگر چشمِ حسودش میدرد
گر ز نقشِ بوریا در پیرهن بیند مرا
ناخنِ من آبروی تیشهٔ فرهاد ریخت
آه اگر شیرین به چشمِ کوهکن بیند مرا
تا عقیق از سادگی سنجید خود را با لبش
جوشِ غیرت تشنهٔ خونِ یمن بیند مرا
گر چنین صائب غریبان را نوازش میکند
چشم بگشاید چو غربت، در وطن بیند مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از imagery و نمادها، احساسات درونی خود را نسبت به عشق و جدایی بیان میکند. او به زیباییهای طبیعت چون پروانه و بلبل اشاره میکند و در عین حال از درد و حسرت ناشی از فاصله با معشوقش سخن میگوید. شاعر میگوید که در میان دیگران، درخشش و جذابیت او باعث میشود که مانند شمعی در دلش آتش عشق شعلهور شود. همچنین، او به حسادت و دلتنگی اشاره کرده و از ناامیدی و فاصله بین خود و دوستش گلایه دارد. در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که اگرچه غریبان در جهانی بیگانه مورد محبت قرار میگیرند، اما او تنها در وطنش واقعیات زندگیاش را حس میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که پروانه مرا در جمع ببیند، به شادی میرقصد و فریاد بلبل هم بلند میشود وقتی مرا در باغ ببیند.
هوش مصنوعی: من به خاطر آه و نالهام در این حال، به گونهای ایستادهام که مثل شمعی در جمع دیگران اگر مرا ببیند، آب میشود.
هوش مصنوعی: چرخ ناتوانی که مانند شمعی در جانم آتش افکنده است، چشمم به قبر خودم دوخته است تا مرا ببیند!
هوش مصنوعی: شمعی که نورش را میتاباند، بر سرنوشت من لطف و بخشش میکند. مثل کرم شبتابی که در آسمان مرا میبیند و در دلش مهربانی موج میزند.
هوش مصنوعی: من از خواستههای خود حرفی نمیزنم، چون این دنیای نقصاندار و بیرحم روزی مرا میبرد، اگر در سکوت بمانم و کسی مرا نبیند.
هوش مصنوعی: من به دنبال سکوتی هستم که مانند سرمهای باشد، تا گوشهای پرده در از من و کلماتم دوری کنند و مانند لب پیمانه از گفتوگو خسته شوند.
هوش مصنوعی: چشم حسود مانند گرگی است که به یکدیگر آسیب میزند؛ اگر او مرا در لباس بوریا ببیند، حسدش برانگیخته میشود.
هوش مصنوعی: اگر شیرین مرا ببیند، ناخن من میتواند آبروی تیشهٔ فرهاد را برباد دهد.
هوش مصنوعی: من در اینجا خود را با زیبایی و سادگی عقیق مقایسه میکنم و احساس میکنم که غیرتی عمیق در من وجود دارد که عطش و تشنگی ای شبیه به شور و احساسات در سرزمین یمن را در درونم دارد.
هوش مصنوعی: اگر صائب، کسانی را که در غربت هستند با مهربانی نگاه کند، پس باید چشمانش را باز کند و ببیند که در وطن نیز من را میبیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.