داغ عشق از سینهٔ روشن به دست آمد مرا
دامنِ خورشید ازین روزن به دست آمد مرا
دیدهام چون پیرِ کنعان شد سفید از انتظار
تا ز یوسف بوی پیراهن به دست آمد مرا
مشرقِ بینِش به آسانی نگشتم همچو شمع
سوختم تا دیدهٔ روشن به دست آمد مرا
وحشتآبادِ جهان شد جنتِ در بستهام
تا ز عزلت گوشهٔ مأمن به دست آمد مرا
از جوانی خارخاری در بساطم ماند و بس
بوتهٔ خاری ازان گلشن به دست آمد مرا
چشمِ ظاهربین ز پیریها اگر تاریک شد
منت ایزد را دلِ روشن به دست آمد مرا
از عصا در عهدِ پیری کم نشد گمراهیم
پایِ دیگر بهرِ لغزیدن به دست آمد مرا
دستِ تعمیر از تنِ خاکی چسان کوته کنم؟
وصلِ آن جانِ جهان، از تن به دست آمد مرا
رویِ چون آیینه از گلخن به گلشن چون کنم؟
چون صفای سینه از گلخن به دست آمد مرا
چربنرمیها طمع زان ماهِ سیما داشتم
عاقبت زان گِردِران، گِردِن به دست آمد مرا
شد گریبانِ من از دستِ ملامتگر خلاص
تا ز صحرای جنون دامن به دست آمد مرا
ساختم در زخمِ صرفِ تیرهروزان همچو سنگ
خردهٔ چندی که از آهن به دست آمد مرا
با هزاران چشم از دنیا نشد رزقِ حریص
این گشایش کز نظربستن به دست آمد مرا
دانهای کز باد دستی، صائب افشاندم به خاک
در لباسِ خوشه و خرمن به دست آمد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با بیان احساسات عمیق عشق و جستجوی حقیقت زندگی آغاز میشود. شاعر از دردها و زخمهای خود میگوید و اینکه هرچند در پیری دچار ناامیدی و تیرهبختی شده، اما از درون قلبش روشنی و آگاهی به دست آورده است. او به پیچیدگیهای زندگی اشاره میکند و تأکید میکند که در این سفر، تجربیات و مشقات (مانند تنهایی و جوانی از دست رفته) به او آموختهاند که چطور به حقیقت زندگی نزدیکتر شود. نهایتاً، او به تلاش خود برای یافتن دلی آرام و رضایت در زندگی میپردازد و نشان میدهد که با تمام مشکلات، در نهایت به درک عمیقتری از خود و جهان دست یافته است.
هوش مصنوعی: آتش عشق در دل روشن من زنده شد و به همین خاطر، به نور و گرمای خورشید رسیدم.
هوش مصنوعی: چشمم همچون پیرمردی شده که از انتظار به سفیدی میگراید؛ تا زمانی که از یوسف بوی پیراهنش به من رسید.
هوش مصنوعی: به سادگی نتوانستم به روشنایی و آگاهی دست یابم و مانند شمعی که میسوزد، نیازمند زمان و تلاش بودم تا چشمی روشن و بینا به دست آورم.
هوش مصنوعی: عالم پر از ترس و وحشت شده، در حالی که گوشهای از تنهاییام به وسعت بهشت برایم فراهم شده است.
هوش مصنوعی: از زمان جوانی، یک زخم عمیق در وجودم باقی مانده و تنها یک بوته خار در زندگیام رشد کرده، که همانا چیزی است که از آن باغچه زیبا به دست آوردهام.
هوش مصنوعی: اگر چشم ظاهر بین به دلیل پیری کم نور شود، اما من با دل روشن و امیدوار از لطف خدا بهرهمند شدم.
هوش مصنوعی: در دوران پیری، برای من که دچار گمراهی هستم، عصا همچنان یار و همراه است تا از افتادن و لغزش نجاتم دهد.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم دستم را از بدن مادی خود کوتاه کنم؟ زیرا آن روحِ زنده و اصلی که به دنیا جان میدهد، از این بدن به من رسیده است.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم چهرهای شفاف و درخشان مانند آینه از مکان بدی به جایی خوب منتقل کنم؟ وقتی که پاکی و صفای دل، از همان مکان بد به دستم آمده است.
هوش مصنوعی: در جستجوی زیبایی و جذابیت چهرهای دلفریب بودم و در نهایت به آنچه که خواستهام بود، دست یافتم.
هوش مصنوعی: من از دست انتقادات و سرزنشها رهایی یافتم، و حالا توانستم از بیابان جنون بیرون بیایم و به آرامش دست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: در سختیها و مشکلات زندگی، مانند تکههای آهن که در اثر ضربهها به سنگ تبدیل میشوند، من نیز با تحمل و تلاش به وجود آمدهام.
هوش مصنوعی: با وجودی که با هزاران چشم دنیا را نگاه کردهام، باز هم به این نتیجه نرسیدم که بهدست آوردن نعمتهای دنیا تنها از طریق محدود کردن نگاه و توجه به چیزهای خاص ممکن است.
هوش مصنوعی: دانهای که از باد به زمین افتاده بود، با تلاش و زحمتی که در برداشت خوشه و خرمن کشیدم، به من رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.