ای ستمگر از نگاه دور رنجیدن نداشت
این گناه سهل، بر انگشت پیچیدن نداشت
شکوه ننوشتن مکتوب را طی می کنیم
نامه ما ای فرامشکار نشنیدن نداشت
از برای کشتن من کم نبود اسباب قتل
حال بیمار من از اغیار پرسیدن نداشت
سرکشی چون مانع است از دیدن عاشق ترا
از من ای بی رحم، راه خانه پرسیدن نداشت
قهرمان غیرت عشاق، بی جاسوس نیست
روی خود در خلوت آیینه بوسیدن نداشت
گریه ابر و نشاط برق، با هم خوشنماست
پیش چشم ما به روی غیر خندیدن نداشت
شور بختی شوریی در چشم ما نگذاشته است
از حضور ما بساط باده برچیدن نداشت
کی کند در منتهای حسن، زیر پا نگاه؟
آن که در طفلی ز تمکین ذوق گل چیدن نداشت
می توان از یک ورق، خواندن کتابی را تمام
اینقدر بر دفتر ایام، گردیدن نداشت
در چنین وقتی که صائب خاک ره گردیده است
زیر پای خویش ای بی رحم، نادیدن نداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج عاشق سخن میگوید. شاعر به معشوقهاش میگوید که از دوری او رنج نمیکشد و گناهش ناچیز است. احساسش را در قالب نامهای به معشوقهاش مینویسد و از این میگوید که وضع بیماریش از سوی دیگران درک نمیشود. عشق و دیدن محبوبش برایش موانعی دارد و او را به بیرحمی متهم میکند. در نهایت، شاعر از دشواریهای زندگی و بیرحمی زمانه مینویسد و بیان میکند که با وجود همه سختیها، هنوز نمیتوان از زیباییهای عشق و خاطرات غافل ماند.
هوش مصنوعی: ای ظالم، درد و رنجی که از دیدن تو ایجاد شده، حقارتی کوچک بود که نمیخواست بر انگشت کسی بپیچد و مشکلساز شود.
هوش مصنوعی: ما از شکوه ننوشتن نامه میگذریم، زیرا نامهی ما به دست کسی نمیرسد که آن را بشنود و به آن توجهی داشته باشد.
هوش مصنوعی: برای کشتن من دلایل و وسایل فراوان بود، اما حال آنکه من بیمار بودم، نیازی نبود که از دیگران بپرسند.
هوش مصنوعی: سرکشی تو مانع دیدن من و عشق تو است. ای بیرحم، نیازی نبود که از من راه خانهات را بپرسی.
هوش مصنوعی: عاشقانی که غیرت دارند، در حریم خصوصی خود هیچگاه نمیتوانند بدون وجود نظارت و مراقبت، خود را نشان دهند و از عشقشان لذت ببرند.
هوش مصنوعی: بارش باران و درخشش برق، جلوهای زیبا ایجاد کرده است. اما از آنسو، ما نمیتوانیم به دیگران لبخند بزنیم و خوشحال باشیم.
هوش مصنوعی: شکست و بداقبالی ما به حدی است که حتی چشمان ما هم دیگر نماندهاند تا دلی را شاد کنند و از روی ما کسی نمیتواند به آسانی زدن باده و خوشی را کنار بگذارد.
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند در زیبایی مطلق، زیر پا را نگاه کند؟ کسی که در دوران کودکی به خاطر احساس شوق و خوشی نتوانست گل بچیند.
هوش مصنوعی: میتوان از روی یک ورق، تمام داستان یک کتاب را فهمید، اما در دفتر روزگار اینطور نیست که بتوانی به همین سادگی، همهی تجربیات را یکی پس از دیگری ببینی و درک کنی.
هوش مصنوعی: در این لحظه که صائب به پایینترین درجات رسیده و خاک راه شده است، ای بیرحم، تو نمیتوانی او را نادیده بگیری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن نداشت
در زمان ما بساط خویش برچیدن نداشت
دوش بر شوخی نگاه حیرتم افتاده است
کز نزاکت جسم او را همچو جان دیدن نداشت
در چمن جز ریختن خون صراحی را به جام
[...]
خواست کز ما رنجد و تقریب رنجیدن نداشت
جرم غیر از دوست پرسیدم و پرسیدن نداشت
آمد و از تنگی جا جبهه پرچین کرد و رفت
بر خود از ذوق قدوم دوست بالیدن نداشت
شد فگار از نازکی چندان که رفتارش نماند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.