چهره گل چون بناگوش تو شبنم پوش نیست
خط ریحان چون خط سبز تو بازیگوش نیست
گرچه در ظاهر بلبل سر گران افتاده است
در بساط گل به جز خمیازه آغوش نیست
ابر بی توفیق ما را از شفق پا در حناست
ورنه دریای معانی یک نفس بی جوش نیست
پرده غفلت حجاب چشم کافر نعمت است
ورنه هر نیشی که گردون می زند بی نوش نیست
از نظربازان برآورد آن خط مشکین غبار
درد این میخانه کم از باده سرجوش نیست
هر که از راه مدارا می کند خصمی بلاست
می توان پرهیز کرد از سگ اگر خاموش نیست
می دود گر جهان چون بوی یوسف راز عشق
این نوای شوخ در بند لب خاموش نیست
نشأه ای داریم صائب از جوانی شوختر
در شراب کهنه ما گر به ظاهر جوش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ باری از سبو بر دوش اهل هوش نیست
هر که از دل بار بردارد، گران بر دوش نیست
درد ما از پختگی، زحمت ده هر گوش نیست
چون می(خم) دیگ ما را نالهای در جوش نیست
چون بود پوشیده از مردم ز بیچیزی چه باک؟
این طبق را نعمتی بالاتر از سرپوش نیست
بودی آسان، گر زاظهار تبحر تن زدن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.