چشمم از خواب پریشان، چشمه پر سنبلی است
از دل صد پاره هر مژگان من شاخ گلی است
دردمندان ترا هر لخت دل، مه پاره ای است
موشکافان ترا هر آه، مشکین کاکلی است
گرچه از یک خم می بیرنگ وحدت می کشند
در خرابات مغان هر شیشه ای را قلقلی است
پرده گوش ترا کرده است غفلت آهنین
ورنه هر خاری درین گلشن، زبان بلبلی است
تا اثر از نقش پای ناقه لیلی بجاست
دامن صحرا بر این دیوانه دامان گلی است
سیل هیهات است در آغوش پل لنگر کند
عمر سیل لاابالی، قامت خم چون پلی است
فکر رنگین تو صائب عالمی را مست کرد
کلک سر مست ترا هر نقطه ای جام ملی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بدن کاندر عماری همچو مهر منجلی است
گوئیا جسم علی صهر نبی حق راولی است
واقف اسرار رمز هرخفی و هرجلی است
مجتبی فرمود آری این بدن نعش علی است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.