چشمم از خواب پریشان، چشمه پر سنبلی است
از دل صد پاره هر مژگان من شاخ گلی است
دردمندان ترا هر لخت دل، مه پاره ای است
موشکافان ترا هر آه، مشکین کاکلی است
گرچه از یک خم می بیرنگ وحدت می کشند
در خرابات مغان هر شیشه ای را قلقلی است
پرده گوش ترا کرده است غفلت آهنین
ورنه هر خاری درین گلشن، زبان بلبلی است
تا اثر از نقش پای ناقه لیلی بجاست
دامن صحرا بر این دیوانه دامان گلی است
سیل هیهات است در آغوش پل لنگر کند
عمر سیل لاابالی، قامت خم چون پلی است
فکر رنگین تو صائب عالمی را مست کرد
کلک سر مست ترا هر نقطه ای جام ملی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و تشبیه زیباییها و پیچیدگیهای عشق و احساسات میپردازد. شاعر از خواب بیدار میشود و به زیباییهای عالم و معشوق اشاره میکند. او میگوید که هر درد و غمی در دل عاشق به شکلی زیبا و دلنشین نمایان میشود. همچنین بیان میکند که اگرچه زندگی گاهی ظاهری غیررنگین دارد، اما در واقع هر چیزی میتواند زیبایی خاص خود را داشته باشد. شاعر از عمق احساسات و غفلتهای انسانی سخن میگوید و به زیباییهای نهفته در عشق اشاره میکند. در نهایت، عشق و زیبایی به گونهای در هم تنیدهاند که روح و جان فرد را مست و سرمست میکنند.
هوش مصنوعی: چشمم از خواب آشفته است و مانند چشمهای پر از گلهای سنبل، از درون دل شکستهام هر مژهام مثل شاخهای از گل است.
هوش مصنوعی: دردمندان تو را هر بار که دل به تو میسپارند، مانند پارهای از ماه میدانند و هر نالهای که از تو میکشند، مانند گیسوی مشکین و زیبایی است که همگان را مسحور میکند.
هوش مصنوعی: هر چند که از یک منبع واحد، شراب بی رنگی به دست میآید، اما در مکانهای پنهانی و عرفانی، هر ظرف شراب حکایات و طعمهای خاص خودش را دارد.
هوش مصنوعی: گوشهای تو به خاطر غفلت و توجه نکردن، مانند پردهای شده است وگرنه هر خار و زحمتی در این باغ پر از گل، حرفهایی شبیه به زبانی دلنشین و زیبا دارند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که اثر پاهای شتر لیلی بر روی زمین باقی مانده، دامن این صحرا بر این دیوانه، گل و عطر را به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: سیل، آوردگاه ناپایداری است که نمیتواند در آغوش پل آرام بگیرد، چرا که عمرش فانی و بدون قید و شرط است و قامتش به اندازه پل، خمیده و ناپایدار به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: تفکر زیبا و پررنگ تو، همه جهان را شگفتزده و خوشحال کرده است. قلم سرشار از احساس تو در هر نقطهای مانند جامی پر از ذوق و شوق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بدن کاندر عماری همچو مهر منجلی است
گوئیا جسم علی صهر نبی حق راولی است
واقف اسرار رمز هرخفی و هرجلی است
مجتبی فرمود آری این بدن نعش علی است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.