با رخ خندان او گل چهره نگشوده ای است
برق با جولان شوخش پای خواب آلوده ای است
می کشد در خاک و خون نظارگی را دیدنش
سبز تلخ من عجب شمشیر زهرآلوده ای است
گردش پرگارش از مرکز بود آسوده تر
عالم حیرت، عجایب عالم آسوده ای است
چشم عبرت بین به خواب نوبهاران رفته است
ورنه هر برگ خزانی دست بر هم سوده ای است
تلخکامی های ما از لب گشودنهای ماست
ورنه پر شکر بود هرجا لب نگشوده ای است
خاطر آسوده در وحشت سرای خاک نیست
هست در زیر زمین، اینجا اگر آسوده ای است
جاده چون زنجیر می پیچد به پای رهروان
در پی این کاروان گویا قدم فرسوده ای است
در شبستانی که من پروانه او گشته ام
دولت بیدار، صائب چشم خواب آلوده ای است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عمق خیال بافی های انسانی میپردازد. شاعر به توصیف یک معشوق میپردازد که با لبخندش مانند گلی است که هنوز شکفته نشده است. او همچنین از تضادهای زیبایی، درد و تلخی زندگی سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که جمال و آسایش ظاهری میتواند در زیر سطح واقعیتهای تلخ پنهان باشد. شاعر به کمبود آسایش در زندگی و تأثیرات آن بر حالات انسانی اشاره میکند و بر این باور است که در جستجوی خوشبختی و آرامش، انسان ممکن است به زنجیر مشکلات گرفتار شود. در نهایت، او به عشق و علاقهاش به معشوق خود به عنوان یک ارزش واقعی و با ارزشی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: چهره خندان او همانند گلی است که هنوز باز نشده و زیباییاش با رفتار سرزندهاش نمایان میشود. این زیبایی همچون روشنی برق است که با حرکات عاشقانهاش به خواب رفتهها جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: دیدن محبوبی که سر نوشتش به درد و رنج افتاده، به گونهای بر من تاثیر میگذارد که نمیتوانم از آن بگذرم. این عشق برای من شبیه شمشیری مسموم است که درد و تلخی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: چرخش پرگار از مرکز باعث میشود که عالم به حالت راحتتری در آید و عجایب آن جهان نیز در آرامش قرار داشته باشند.
هوش مصنوعی: چشم عبرت بین به خواب بهاری رفته است، در حالی که هر برگ پاییزی نشانی از مشکلات و عبرتی برای ما دارد. اگر کمی تأمل کنیم، متوجه میشویم که هر چیزی که در این دنیا وجود دارد، درسهایی برای ما در بر دارد.
هوش مصنوعی: تلخیهای ما به خاطر صحبت کردنمان است، در حالی که هر جا سکوت کردهایم، شیرینی و خوبی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در دنیای مادی و پر از نگرانی، آرامش واقعی تنها در زیر زمین و پس از مرگ وجود دارد. اگرچه در این دنیا ممکن است به نظر بیاید که آرامش داریم، اما واقعیت این است که این آرامش دائمی نیست و در حقیقت، زندگی ما در این جهان پر از ترس و دغدغه است.
هوش مصنوعی: جاده به صورت پیچ و خم در میآید، مانند زنجیری که به پاهای مسافران بسته شده است. به نظر میرسد این کاروان در حال حرکت است و گویی قدمهایش خسته و فرسوده هستند.
هوش مصنوعی: در جایی که من به عشق او شیدا و گرفتار شدهام، خوشبختی و روزگار بیدار مانند چشمانی است که خواب آلود به نظر میرسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی جمالت مردمک آیینه نزدوده ای است
بی تماشای تو مژگان دست بر هم سوده ای است
عاشقان را بی خرام قامت موزون تو
سرو در مد نظر، شمشیر زهرآلوده ای است
ماه کز نظاره اش چشم جهانی روشن است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.